پس از انتشار بازی Armageddon از سری Mortal Kombat، بسیاری شاید احتمال میدادند که دوباره به لطف دیگر خطوط زمانی، مجدد شاهد حضور جنگجویان کشته شده از EtherRealm باشیم، اما کی و چگونه، شاید تصورش سخت بود. تصور آن اکنون با کمک مرور داستان بازی Mortal Kombat دیگر سخت نیست.
استودیو Midway Games پس از مشکلات مالی و تجاری ورشکست شد و عملا اد بون -خالق سری Mortal Kombat- و تیمش دیگر امکانی برای ساخت یک بازی جدید از این سری مبارزهای را نداشتند. اما کمپانی وارنر امتیاز فرنچایز Mortal Kombat را به دست آورد و با تشکیل استودیوی جدیدی با نام NetherRealm و به رهبری اد بون، دوباره راه را برای ساخت ادامهی سری هموار کرد. اکنون به بهانهی معرفی ریبوت جدیدی از سری، میخواهیم داستان بازی Mortal Kombat را از سهگانهی اخیر مرور کنیم که با یک ریبوت طوفانی کار خود را شروع کرد، پس همراهمان باشید.
(نکته: از پایانهای چندگانهی سه بازی، تنها پایانهایی که در ادامهی داستان نقش داشتند، در توضیح داستان مورد توجه قرار گرفتند)
داستان بازی Mortal Kombat (2011)
پس از شکست و کشته شدن تمام جنگجویان EtherRealm در نبرد Armageddon، ریدن به عنوان آخرین بازمانده تحت ضرب و شتم شدید شائو کان قرار میگیرد و مدال بزرگ و مهم وی خرد میشود. این مدال در اصل، هدیهای از سوی خدایان به وی به عنوان خدای رعد و برق بود که خرد شد. درست در آخرین لحظه و قبل از مردن با استفاده از این مدال، پیامی با عبارت He must win برای نسخهای از خود در زمان برگزاری اولین تورنمنت Mortal Kombat میفرستد تا بتواند در خط زمانی دیگری جلوی شکست EtherRealm را در رخداد Armageddon بگیرد.
اکنون در خط زمانی مربوط به اولین تورنمنت قرار داریم، ریدن با جمع کردن جنگجویان EtherRealm از جمله سونیا، جانی، جکس، لیو کانگ و کونگ لاو به آنها هشدار میدهد که باید مراقب نبرد قریبالوقوع Armageddon باشند و از نابودی EtherRealm در این نبرد جلوگیری کنند.
ریدن، لیو کانگ را منجی EtherRealm و منظور اصلی عبارت He must win میداند و از وی میخواهد تا همراه او در تورنمنت باشد. در ادامه لیو کانگ میپذیرد و با شکست گورو و همچنین شنگ سونگ پیروز تورنمنت میشود. او EtherRealm را از تهاجم شائوکان و outworldدر امان نگه میدارد، اما همچنان مشکلی وجود دارد: مدال ریدن ترک بر میدارد و به خرد شدن نزدیکتر میشود، این یعنی هنوز واقعهی شکست در نبرد Armageddon خنثی نشده است و باید کارهای دیگری همچنان انجام شود.
در ادامهی داستان بازی Mortal Kombat، میبینیم که شائوکان از شنگ سونگ خشمگین است و قصد دارد تا او را اعدام کند، اما وی از شائوکان میخواهد تا فرصت دیگری به او داده شود تا بتواند زمینهی شکست EtherRealm در برابر مبارزان وی فراهم سازد. او با چهرهای جوان شده به نزد ریدن و جکس میرود و پیشنهاد جدیدی ارائه میدهد: یک تورنمنت جدید به جای رقابتهای سنتی Mortal Kombat (که شرط ۱۰ پیروزی برای قهرمانی در تورنمنت را داشت) جایگزین شود، اگر شائوکان و مبارزانش پیروز شدند EtherRealm و Outworld با هم ادغام خواهند شد وگرنه شائوکان دیگر از تسخیر EtherRealm دست بر خواهد داشت. در ابتدا ریدن شرط شنگ سونگ را نمیپذیرد و در نتیجه جنگجویان Tarkatan به آکادمی وی حمله میکنند و سونیا را گروگان میگیرند که ریدن مجبور میشود تا سیستم جدید را بپذیرد. اما در نهایت و پس از رخداد وقایع مختلفی، ریدن، جکس و جانی کیج، سونیا را آزاد میکنند.
از سوی دیگر، کیتانا دختر شائوکان در ابتدای بازی به نبرد با لیو کانگ رفته بود تا وی را شکست و EtherRealm را برای تسخیر آسیبپذیر کند، ولی لیو کانگ او را در نبرد به زانو درآورد و البته وی را نکشت، پس از آن کیتانا اندکی لیو کانگ گرایش پیدا میکند و ریدن او را آمادهی روبرویی با حقایق زندگی خود میبیند، در نتیجه به کیتانا پیشنهاد میدهد که به دنبال سرنوشت و کشف اسرار زندگیاش برود. کیتانا با پذیرفتن این پیشنهاد به کاوش میپردازد و سر از آزمایشگاه مخفی شنگ سونگ در میآورد. او برای اولین بار با یک زن که به شدت شبیه به اوست اما ویژگیهای جسمانی Tarkatan ها را دارد روبرو میشود، وی میلینا است! کسی که در نتیجهی آزمایشهای بیولوژیکی شنگ سونگ پدید آمده است و خواهر کیتانا محسوب میشود. کیتانا به شدت از میلینا دوری میکند و برای شکایت به نزد پدرش، شائوکان میرود.
کیتانا گزارش کار شرمآور و غیرانسانیای که شنگ سونگ انجام داده است را به شائوکان میدهد اما شائوکان کار شنگ سونگ را تایید میکند و از رازی چندین ساله رونمایی میکند: پدر واقعی کیتانا یک پادشاه از سرزمین Eden است و مادرش هم ملکهای به نام سیندل بوده است. پدر وی در طی حملهی شائوکان به سرزمینش کشته میشود و سیندل را به اسارت میگیرد. کیتانا اکنون با سرنوشتی که ریدن از آن حرف میزد مواجه شده و قصد پیوستن به جبههی EtherRealm را دارد، در حالی که زندانی شده است.
ریدن و مبارزانش در Koliseum (Arena اختصاصی شائوکان) وارد تورنمت شدهاند و مشغول نبرد هستند، اوضاع چنان برای مبارزان EtherRealm مساعد نیست، اسموک و جانی کیج شکست خوردهاند و لیو کانگ و کونگ لاو مشغول نبرد برای آزادی کیتانا هستند. پس ار گذشت زمانی، مشخص میشود کیتانا در Koliseum زندانی است که لیو کانگ و کونگ لاو نیز وارد Koliseum میشوند. کونگ لاو با اشارهی ریدن به مبارزه میرود و کوان چی (وزیر و جادوگر شائوکان) و شائوکان را شکست میدهد و EtherRealm را از تهدید Outworld در امان نگه میدارد، اما درست در زمانی که مشغول خوشحالی کردن است، غافلگیرانه توسط شائوکان کشته میشود و لیو کانگ برای تمام کردن کار به میدان میرود و شائوکان را به قتل میرساند. به نظر تهدیدی وجود ندارد اما همچنان مدال ریدن ترک بر میدارد و هنوز EtherRealm در امان قرار نگرفته است.
پس از کشته شدن شائوکان، شنگ سونگ و دیگر مبارزان درگیر بحث برای انتخاب جانشین وی هستند، اما در کمال تعجب شائوکان توسط جادوی کوان چی زنده میشود و از وی میخواهد تا حرکت بعدی را شرح بدهد. کوان چی با پیشنهاد حملهی مستقیم به سرزمین EtherRealm، اظهار میکند که «ملکه سیندل در زمان تهاجم شائوکان با خودکشی خود، جادوی محافظتیای را برای EtherRealm قرار داده است که تحت هر شرایطی این سرزمین را از تهاجم دیگران در امان نگه میدارد، باید سیندل را زنده و به نزد شما بیاوریم تا این جادو را باطل و شرایط را برای حملهی همهجانبه مساعد کنیم». سیندل توسط جادوی کوان چی زنده میشود، در حضور شائوکان قرار میگیرد. پس از مرگ Motaro، اکنون وی ژنرال ارشد شائوکان برای حمله است و شائوکان تمام ارواح شنگ سونگ را از بدن او تخلیه و به سیندل میبخشد. در نهایت، تهاجمی همهجانبه علیه EtherRealm آغاز میشود. ریدن و لیو کانگ برای کمک به نزد Elder Gods میروند.
مبارزان EtherRealm در کلیسا قرار دارند و مشغول چارهاندیشی برای دفع حملات هستند که سیندل وارد کلیسا میشود و نبرد خونینی میان سیندل با سونیا، جانی، جکس، کابال، استرایکر، نایت وولف، جید و کیتانا آغاز میگردد. از سوی دیگر لیو کانگ و ریدن از کمک Elder Gods ناامید میشوند، چرا که به نظر خدایان، حمله به یک قلمروی دیگر به خودی خود تخلف نیست و شائوکان هم دچار خطایی نشده است، در نتیجه به کلیسا باز میگردند و با صحنهی خونینی مواجه میشوند: به جز سونیا و جانی که دچار جراحت زیادی شدهاند، بقیه به شکل خشونتباری توسط سیندل کشته شدهاند و حتی کیتانا نیز از این کشتار در امان نمیماند. لیو کانگ دیگر به تدابیر آیندهنگرانهی ریدن اعتماد ندارد.
ریدن به شدت مضطرب و آزرده است، الهاماتی که از آینده و مدالاش که هر لحظه بیشتر ترک میخورد دیگر برایش اهمیتی ندارد، وی علیرغم مخالفت لیو کانگ در نهایت تصمیم میگیرد تا با کوان چی صلح کند و به این وسیله از تسخیر EtherRealm جلوگیری کند. او به NetherRealm میرود و با کوان چی وارد مذاکره میشود و حاضر است تا روح خود و تمام روح جنگجویان مردهاش را در اختیار وی قرار بدهد اما کوان چی قبلا روح آنها را تسخیر کرده است و ریدن را به تمسخر میگیرد. ریدن درمانده است، اما ناگهان چیزی برایش یادآوری میشود، او به EtherRealm بازمیگردد.
در فاز پایانی داستان بازی Mortal Kombat قرار داریم، جایی که ریدن تصمیم میگیرد تا شائوکان را در تسخیر EtherRealm و ادغام آن با Outworld آزاد بگذارد، لیو کانگ عصبانی است و مخالف این تصمیم وی است و آن را دیوانگی میداند، اما ریدن یادآوری میکند که شائوکان بدون ۱۰ پیروزی در تورنمنت Mortal Kombat به سرزمینشان حمله کرده است و با رعایت نکردن آن مورد غضب Elder Gods قرار خواهد گرفت و EtherRealm نجات خواهد یافت، اما لیو کانگ نمیپذیرد و اصرار دارد تا با شائوکان مبارزه کند، پس از این اختلاف نظر او با ریدن درگیر میشود و ناخواسته مورد اصابت صاعقهی ریدن قرار میگیرد و میمیرد. ریدن در آخرین مبارزهی خود به مصاف شائوکان میرود، وی با تمام توان میجنگد و شائوکان را در هم میکوبد و در همان لحظه Elder Gods شائوکان را به خاطر اقدام خارج از قانون، او را نابود میسازند. ریدن دیگر EtherRealm را نجات داده است و اکنون شکافهای مدال وی از بین رفتهاند. او قرار است به همراه سونیا و جانی به بازسازی سرزمینشان بپردازند، هرچند که مبارزان کشته شدهی EtherRealm، هزینهی سنگینی بودند که برای نجات سرزمین پرداخته شدند.
اما هنوز چیزی تمام نشده است، در پایان بازی کوان چی با شینکوک، خدای مغضوب و تبعید شده صحبت میکند که مشخص میشود تمام راهنماییهای کوان چی در راستای تضعیف کامل EtherRealm و Outworld بوده است تا شینکوک بتواند به راحتی قلمروها را تسخیر و ادغام کند، اکنون حرکت بعدی شینکوک آغاز شده است.
داستان بازی مورتال کمبت اکس
اکنون در ایستگاه دوم از داستان بازی Mortal Kombat قرار داریم، بازی Mortal Kombat X دربارهی EtherRealm که اکنون مورد تهاجم شینکوک و Netherrealm قرار گرفته و معبد ریدن درگیر یک حملهی عظیم از سوی شیاطین شده است، داستان میگوید. جانی کیج، سونیا و کنشی در حال عزیمت به سوی معبد ریدن هستند. ظاهرا شینکوک قصد دارد تا منبع حیات EtherRealm یعنی Jinsei را فاسد کند. پس از درگیریهای مداوم و خونین برای دفاع از معبد ریدن، جانی، سونیا و کنشی به همراه ریدن وارد مبارزهای سخت با شینکوک میشوند و پس مدت زیادی، موفق میشوند شینکوک را در طلسم خود اسیر و دست او را از منبع Jinsei کوتاه کنند.
حال ۲۵ سال از این نبرد گذشته است و جانی تیم خود (که دخترش کیسی کیج در آن حضور دارد) را برای رسیدگی به مشکلاتی که برای Outworld رخ داده است، میفرستد. ظاهرا یک درگیری داخلی میان نیروهای امپراتور جدید یعنی کوتال کان و شورشیهای جدید به رهبری میلینا رخ داده است. کوتال کان به یک پیمان عدم تهاجم میان Outworld و EtherRealm متعهد است و اگر شورشیان تاج و تخت وی را تصاحب کنند، بعید است که دیگر پیمانی وجود داشته باشد و احتمالا یک تهاجم جدید علیه EtherRealm شکل خواهد گرفت.
جانی و سونیا پیام بدی را دریافت میکنند، ظاهرا میلینا به طلسم مخرب شینکوک دست یافته است و تهاجم بدی را علیه سرزمین پدری خود یعنی Outworld شکل داده است. تیم فرستاده شده توسط جانی وارد Outworld میشوند که در حین دفاع از حق یک فرد در بازار، توسط نیروهای D’Vorah وزیر کوتال کان دستگیر میشوند. تیم برای کوتال کان توضیح میدهد که آنها در دردسر بدی افتادهاند و کوتال صحبتهای آنها را میپذیرد، اما وقتی متوجه میشود که طلسم شینکوک همان چیزی است که میلینا در اختیار دارد، مشکوک میشود و تیم را جاسوسان میلینا میخواند. تیم و کوتال تصمیم میگیرند تا مبارزه میانشان قضاوت کند که کوتال شکست میخورد و به تیم میپیوندد تا میلینا را از میان بردارند.
سونیا و کیسی به دنبال کانو هستند، کسی که توسط میلینا مامور به کشتن کوتال شده بود که در نهایت او را مییابند؛ وی پس از شکنجه مکان شورشیان میلینا و همچنین طلسم شینکوک را لو میدهد. نیروهای کیسی به همراه D’Vorah به محل اختفای شورشیان میروند و پس از نبردهای سنگینی به طلسم شینکوک دست مییابند همچنین میلینا توسط D’Vorah و حشرات گوشتخوارش اعدام میشود.
در ادامهی داستان بازی Mortal Kombat، میبینیم که کوتال کان که از قدرت بالای طلسم شینکوک آگاه است و وسوسهی قدرتطلبی با آن را دارد، طلسم را برای خود بر میدارد و تیم کیسی را به عنوان گروگان زندانی میکند تا بتواند در مذاکرات آینده با ریدن از وی امتیاز بگیرد، اما D’Vorah در این بین طلسم را میدزدد و آن را برای کوان چی میبرد. تیم کیسی نیز با بیهوش کردن نگهبانان فرار میکنند و کوتال کان با شنیدن خبر فرار تیم و همچنین سرقت طلسم شینکوک توسط D’Vorah، فکر میکند که وی برای ریدن کار میکند، در نتیجه خود را برای حمله به EtherRealm آماده میکند.
جکس اکنون از فرم تسخیر شدهی خود خارج شده است و به دنبال کمک به سونیا است، وی در یک درگیری با ارواح تسخیر شدهی EtherRealm، موفق میشود تا لیو کانگ را شکست بدهد و کوان چی را بیهوش و به EtherRealm بازگرداند. اما اختلاف نظر میان اسکورپین و سونیا موجب میشود تا با حضور D’Vorah، جادوی کوان چی و طلسم شینکوک تکمیل شود و شینکوک دوباره از طلسم خود آزاد شود. جانی به اسارت در میآید و شینکوک دوباره نقشهی خود را پس از ۲۵ سال برای فاسد کردن Jinsei از سر میگیرد.
شینکوک غافلگیرانه ریدن را اسیر و او را مجروح میکند و در نهایت با ورود به Jinsei، آن را فاسد میسازد، ریدن همچنان امیدوار است که مبارزان سر برسند تا شاهد فساد بیش از پیش نیروی حیات نباشد. در همین حال، تیم کیسی به معبد ریدن میرسند و وارد نبرد میشوند. کیسی سیندل را شکست میدهد و وارد نبرد نهایی با شینکوک میشود. شینکوک به زانو در میآید و ریدن بلافاصله خود را در Jinsei قرار میدهد تا فساد آن از بین برود. اما اتفاقات ناگواری در پیش است: ریدن به خاطر قرار گرفتن در Jinsei فاسد، اکنون تبدیل به دارک ریدن شده که خشونت را به تدبیر و حیله ترجیح میدهد.
در یک پایان شوکه کننده از بخش دوم داستان بازی Mortal Kombat، دارک ریدن با سر بریدهی شینکوک به Netherrealm میرود و لیو کانگ و کیتانا که اکنون حاکمان مشترک سرزمین مذکور هستند را تهدید به اقداماتی بدتر از کشتن و خونریزی میکند. ریدن اظهار میکند که هرگز به چیزی جز دفاع از EtherRealm فکر نکرده است و آن را وظیفهی خود میداند، اما اگر دوباره تهاجمی علیه این سرزمین شکل بگیرد، در قبال خدایان مهاجم کاری بدتر از کشتن و مرگ را انجام خواهد داد، همانطور که شینکوک را زنده سر بریده و سر بریدهی او را همچنان شکنجه میدهد.
داستان بازی Mortal Kombat 11
در بازی Mortal Kombat 11 که به نوعی پایان داستان بازی Mortal Kombat از ریبوت ۲۰۱۱ است، پس از شکنجه و مجازات شدید شینکوک توسط دارک ریدن، کرونیکا نگهبان زمان از این عمل ریدن عصبانی میشود، وی در اتاق شکنجه حاضر میشود و پس از یادآوری اشتباه ریدن به وی، اظهار میکند که قوس جهان اکنون به خواست و میل او خم شده است و این یک مشکل برای زمان است که نمیگذارد تعادل در زمان برقرار باشد، درنتیجه برای نظم دادن به زمان هر کاری که بتواند، انجام خواهد داد.
اندکی بعد، دارک ریدن به نیروهای خود از جمله سونیا و کیسی اطلاع میدهد که کیتانا و لیو کانگ از Netherrealm، قصد حمله به EtherRealm را کردهاند و باید با انفجار کلیسای سرزمین آنها از غلبهی آنها جلوگیری کرد. در نهایت و پس از کشمکشهای فراوان و البته کشته شدن سونیا، کلیسا منفجر میشود و حاکمان مشترک Netherrealm درمانده میشوند. کرونیکا به این دو پیشنهاد اتحادی مشترک را میدهد تا بتوانند یک خط زمانی جدید و بدون ریدن ایجاد کنند و که هر دو میپذیرند.
سرانجام کرونیکا یک زمینلرزهی زمانی به وجود میآورد که باعث میشود کاراکترها با نسخههای جوان خود روبرو شوند و البته دارک ریدن به طور کامل محو میشود. کوتال و شائوکان -که در اثر زمینلرزهی زمانی زنده شده است- بر سر تاج و تخت Outworld با یکدیگر درگیر میشوند، کوتال، ریدن، کیتانا و جید با هم متحد میشوند تا بتوانند مشکلات را حل کنند. در ادامه، D’Vorah و شائوکان نیز توسط کرونیکا برای انجام ماموریت و ایجاد تعادل در زمان استخدام میشوند.
پس از درگیریها و کشمکشهای مختلف، لیو کانگ، کونگ لائو، سونیا، کیسی و جانی کیج به همراه ریدن در مقر اصلی خود حضور یافتهاند و نگران بحرانهایی هستند که سلسلهوار رخ میدهد؛ آنها قلمروها را درگیر بحرانهای زیادی میبینند. ریدن به تیم خود قول میدهد دیگر به گونهای عمل نکند که آنها را به سمت مرگ سوق بدهد و راه خود را از دارک ریدن جدا کرده است. وی در ادامه با کیتانا، کوتال و جید گفت و گو میکند تا بتوانند از بازپس گیری تاج و تخت توسط شائوکان جلوگیری کنند، از سوی دیگر، جکس کنونی توسط کرونیکا برای خدمت به او به کار گرفته میشود.
درست در جریان زمینلرزهی زمانی، Elder Gods از بین میروند و تنها کرونیکا و فرزندانش، شینکوک و ستریون بازماندهاند. اما این موضوع چندان برای ریدن جالب نیست، چرا که دیگر الهاماتی به او نمیشود و خود باید از این به بعد تدابیر آینده را بیندیشد. در ادامه، کیتانا و متحدانش به Koliseum حمله میکنند و وارد نبرد با شائوکان و نیروهایش میشوند. کیتانا موفق میشود شائوکان را شکست بدهد اما جراحات جدی کوتال کان، باعث میشود تا وی منصب کان را به کیتانا ببخشد.
در ادامهی داستان بازی Mortal Kombat، کرونیکا را میبینیم که اقداماتی در سر دارد، وی از درگیری متحدان ریدن با دشمنانشان خوشحال است و آن را یک وقتکشی خوب برای انجام کار خود در جزیرهی شنگ سونگ میداند. جکس جوان و همرزمش برای برداشتن تاج باارزش کرونیکا [که نقش مهمی در تغییرات زمانی دارد] وارد جزیرهی شنگ سونگ میشوند و پس از مبارزات متعدد به تاج کرونیکا دست مییابند، اما درست در همان لحظه جکس کنونی وارد عمل میشود و با جکس جوانتر وارد نبرد میشود. جکس جوان از اینکه نسخهی فعلی خود در جهت خدمت به کرونیکا به کار گرفته شده، ناراحت است اما جکس کنونی میگوید که او برای آنکه به دخترش آسیبی نرسد مجبور به این خدمت شده است، اما در نهایت توسط جکس جوان شکست میخورد، اما سیتریون با گروگان گرفتن دختر جکس کنونی، وی را تحت فشار قرار میدهد تا تاج را از نسخهی جوانتر خود پس بگیرد که جکس جوان با اکراه تسلیم میشود و سیتریون، تاج مادرش کرونیکا را به وی باز میگرداند. کرونیکا تاج را بر سر میگذارد و آماده است تا اصلاحاتی در خط زمانی موجود پدید بیاورد. درست در همین لحظه، دوباره اختلاف نظر و درگیریای میان ریدن و لیو کانگ بر سر نجات EtherRealm رخ میدهد، اما قبل از آنکه وارد نبرد بشوند، ریدن ناگهان متوجه میشود که این درگیری در خطوط زمانی مختلف مدام رخ داده است و میفهمد که این درگیری مدام از سوی کرونیکا رخ میداده است، در نهایت از درگیری و مبارزهی بیشتر اجتناب میکند. اما کرونیکا سر میرسد و زمان را متوقف میکند. وی به ریدن میگوید که از نظر او، همواره حضور قدرتهای لیو کانگ و ریدن در کنار هم یک تهدید مهم برای تعادل در زمان بوده است، پس روح لیو کانگ را از وی میگیرد و به خود اضافه میکند تا قدرتمندتر از قبل شود، در پایان ریدن را به تنهایی به چالش میکشد و منتظر نبرد با او در جزیرهی خود میماند. کمی بعد، ریدن و نیروهایش برای نبرد نهایی در جزیرهی کرونیکا حاضر هستند. پس از نبردهای متعدد، ریدن دوباره لیو کانگ را تسخیر شده مییابد که با تمام وجود تلاش میکند او را از نیروی شری که گرفتارش شده نجات دهد و قدرت خدایی صاعقهی خود را به لیو کانگ میبخشد، اکنون لیو کانگ همزمان از دو نیروی آتش و صاعقه بهره میبرد.
در پایان رسمی داستان بازی Mortal Kombat، لیو کانگ و کرونیکا وارد نبرد نهایی میشوند، اما کرونیکا زمان را دوباره معکوس میکند و جهان را از وجود همه پاک میسازد، اما لیو کانگ بر نبرد مصر است و همچنان به مبارزهی خود با کرونیکا ادامه میدهد که در نهایت کرونیکا را نابود میسازد. لیو کانگ اکنون برای آغاز خط زمانی جدید نیازمند به حضور ریدن در کنار خود است، اما ریدن کیتانا را برای همراهی او پیشنهاد میدهد و قول میدهد که او هم در خط زمانی جدید در کنار وی باشد، لیو کانگ و کیتانا در کنار هم قرار دارند، اما کیتانا هنوز خیالش راحت نیست و از وقایع احتمالی آینده و زنده شدن احتمالی امثال کرونیکا نگران است.
پس از پایان داستان بازی Mortal Kombat در سری یازدهم، یک بسته الحاقی برای بازی با نام Aftermath عرضه شد که در پایان رسمی داستان تاثیر مهمی دارد، حال به یادآوری آن میپردازیم.
اکنون لیو کانگ با راهنمایی ریدن آمادهی شروع خط زمانی جدید است که شنگ سونگ سر میرسد و هشدار میدهد که بدون استفاده از تاج کرونیکا، استفاده از ساعت شنی و آغاز خط زمانی جدید، برای همه مخرب و نابودکننده خواهد بود. شنگ سونگ پیشنهاد میدهد که وی را به عقب برگردانند تا بتواند تاج کرونیکا را در جزیرهاش به دست بیاورد، لیو کانگ که به اشتباه، تاج کرونیکا را از بین برده بود این اجازه را به شنگ سونگ میدهد در حالی که همچنان به وی مشکوک است.
شنگ سونگ به عقب برگردانده میشود و در همین حال، کرونیکا دخترش ستریون را به جزیرهی شنگ سونگ میفرستد تا تاج وی را بازگرداند. در این خط زمانی هنوز جنگجویان EtherRealm از آینده مطلع نیستند و فکر میکنند که این کار شنگ سونگ یک حیله و قدرت طلبی است اما او و ریدن توضیح میدهند که در آینده چه اتفاقی افتاده است و اکنون باید به تاج دست یابند. درست کرونیکا هان لحظه سر میرسد و وارد نبردی خشونتبار با جنگجویان میشود اما قبل از اینکه وی بتواند به فوجین ضربه بزند، وی تاج کرونیکا را بر سر میگذارد و دیگر جنگجویان را از شر جادوی فریز کنندهی کرونیکا رها میکند، اکنون همه برای نبرد نهایی با کرونیکا آماده هستند.
اما بر خلاف تصوری که از جادو شدن سیندل داشتیم، سیندل در طی درگیری با کیتانا میگوید که خود با شائوکان برای حمله به سرزمین Edenia و کشته شدن شوهرش کمک کرده است و اکنون از کیتانا بیزار است. او اکنون با شائوکان برای رسیدن به تاج کرونیکا تلاش میکند. در ادامه، فوجین تاج را به ریدن میسپارد اما در کمال تعجب میبیند که ریدن تقلبی است و شنگ سونگ هویت او را برای گرفتن تاج جعل کرده است. جنگجویان EtherRealm متوجه میشوند که شنگ سونگ با آزاد کردن شائوکان قصد داشته تا آنها را با نبرد با یکدیگر سرگرم کند تا بتواند به تاج دست یابد و به قدرتی همتراز با کرونیکا برسد. اکنون وی تاج را بر سر دارد و آمادهی استفاده از ساعت شنی برای آغاز خط زمانی جدید میشود اما لیو کانگ به مبارزهی با او میشتابد و در نهایت وی را شکست میدهد. او اکنون با تاج کرونیکا ساعت شنی را برای آغاز دورانی جدید به کار میگیرد و با جد بزرگ خود یعنی کانگ لاو بزرگ دیدار میکند.
این بود داستان بازی Mortal Kombat، در پایان نظرات و تجربهی خود را از سهگانهی مورتال کامبت را به ما بگویید؛ داستان کدام بازی برایتان جذابتر بود؟ دوست دارید آنچه گذشت بعدی از کدام بازی مورد علاقهتان باشد؟
آخرین مقالات بازی را از سایت پیاسآرنا بخوانید.
منبع psarena.ir