شنبه , می 4 2024

نقد فیلم The Promised Land 2023 | درامی تاثیرگذار

فیلم The Promised Land اثری محصول سینمای دانمارک و در ژانر بیوگرافی و درام با بازی مدس میکلسن می‌باشد. تا انتها با نقد فیلم The Promised Land همراه ما باشید.

تبلیغات

The Promised Land یا سرزمین موعود ساخته نیکلای آرسل می‌باشد که نامزد دریافت شیر طلایی جشنواره ونیز بوده است. مدس میکلسن ستاره سرشناس دانمارکی که او را در آثاری مثل The Hunt، Another Round و همچنین سریال هانیبال دیده بودیم، در فیلم The Promised Land نیز به ایفای نقش پرداخته و نشان داد که همچنان هم به عنوان نقش اصلی توانایی درخشیدن و برآمدن از پس نقشی مشکل را دارد.

The Promised Land بر اساس رمانی به نام کاپیتان و آن بارابارا و با الهام از شخصی حقیقی در تاریخ به نام کاپیتان لودویگ کلین ساخته شده است. قصه سرزمین موعود در قرن هجدهم دانمارک می‌گذرد. جایی که لودویگ کلین پس از کسب مقام کاپیتانی و بازگشت از جنگ، درخواست مجوز برای ساخت مستعمره و انجام کار کشاورزی بر روی زمین بایر را از دربار پادشاهی دانمارک دارد.

mads mikkelsen promised land

زمین بایر در تعریف ساده به زمینی گفته می‌شود که قبلا از آن بهره‌برداری و احیا شده اما پس از مدتی دوباره رها شده و به دلیل شرایطی مثل بارندگی کم امکان حیات گیاهی و جانوری در آن از بین رفته باشد. روایت سرزمین موعود نیز حول همین دست زمین‌ها می‌گذرد و در واقع محرکه اصلی درام فیلم همین یک تکه زمین ساده است. در شرایطی که دانمارک زمین‌های بایر زیادی دارد، یکی از اهداف پادشاه آن احیای دوباره این زمین‌ها و ساخت مستعمره‌ای در آن‌ها برای مهاجران و همچنین احیای زمین‌ها از نظر گیاهی برای بهره‌برداری کشاورزی می‌باشد.

کاپیتان لودویگ کلین شخصی است که تصمیم به برآورده کردن آرزوی دیرین پادشاه می‌گیرد. او قصد دارد تا این کار را تماما با هزینه خود انجام دهد و در عوض بعد از به نتیجه رسیدن لقبی اشرافی از دربار دریافت کرده و وارد طبقه اشراف شود.

The Promised Land در نگاه اول شاید اثری حوصله سربر یا یکنواخت بنظر برسد. فیلمی که درباره یک تکه زمین و تلاش برای باروری آن است. اما همین یک تکه زمین و همین سوژه نیم‌خطی به گونه‌ای پرداخت می‌شود که سرزمین موعود را تبدیل به اثری پر از کشمکش، اتفاق و تجربه می‌کند.

WEB Bastarden photocredit Henrik Ohsten Zentropa 01644 Tryk 1 768x512 1

فیلم The Promised Land تقریبا در تمامی زمینه‌ها فیلم موفقی است. فیلمی سراسر پر از احساسات انسانی که موفق است با یک تکه چوب ساده خداحافظی و جدا شدن را ساخته و بهتر اینکه مخاطب این جدایی را لمس و تجربه می‌کند و چقدر درست خداحافظی را عینی می‌کند. در ابتدای فیلم لودویگ کلین به تنهایی بر سر زمین خود حاضر می‌شود. او پس از مدتی دو مهاجر فراری را به شرط کار کردن بر سر زمین پناه می‌دهد. این دو یوهانس و باربارا نام دارند.

فیلمنامه The Promised Land به درستی یک نیروی ضد محرک داستانی نیز دارد. نیرویی که در حقیقت وجود و قدرت آن باعث می‌شود تا قصه‌ای درباره یک زمین تا این حد پر از فراز و نشیب باشد. فردریک شینکل نام این نیروی ضد محرک است. اشراف‌زاده‌ای که ابدا علاقه‌ای به رونق زمین بایر اطراف املاک خودش نداشته و می‌خواهد تنها قدرت منطقه خودش باشد.

حال در فیلم قهرمان و ضد قهرمان شکل می‌گیرند. یک کاپیتان ساده که مادری خدمتکار داشته و در زمان کودکی باغبان بوده است در برابر یکی از قدرت‌های منطقه، اشراف‌زاده‌ای خودخواه، خودشیفته و مستبد. کشمکش بین این دو همه چیز را در فیلم می‌سازد. یعنی همین برخورد بین قهرمان و ضد قهرمان دائما باعث ایجاد موقعیت‌هایی می‌شود که در آن شخصیت لودویگ کلین ساخته شده و علاوه بر آن ارتباط او با اطرافیانش مخصوصا دختر بچه‌ای به اسم آنمای موس شکل می‌گیرد.

bastarden the promised land 2jpg

نکته جالب توجه درباره فیلم The Promised Land آن است که قهرمان قصه یعنی لودویگ کلین یک شخصیت تماما سفید نیست، بلکه رگه‌های خاکستری در کاراکتر او وجود دارد. کلین همیشه آرزوی اشرافیت را داشته است.

مادر او خدمتکاری ساده بوده و او خود نیز زندگی ساده‌ای داشته است. او بیست و پنج سال برای رسیدن به درجه کاپیتان و دریافت یک مدال کوچک تلاش کرده است، در حالی که این مدت زمان برای یک اشرافی چیزی نزدیک به شش ماه است. سراسر زندگی لودویگ کلین عقده‌ای برای اشرافیت وجود دارد. او حال بارور کردن این زمین بایر را فرصتی برای رسیدن به چیزی می‌بیند که همیشه انتظارش را داشته است. این موضوع سبب می‌شود تا او گاهی تصمیمات خودخواهانه‌ای بگیرد که تنها در راستای هدف شخص او بوده و ممکن است باعث آزار دیگران شود.

در نتیجه فیلم سرزمین موعود، علاوه بر یک کشمکش بیرونی بین کلین و فردریک شینکل، شامل یک کشمکش در درون خود کلین نیز می‌باشد. تمام این گره‌ها و درگیری‌های بیرونی و درونی با ظرافت تمام شخصیت کاپیتان لودویگ کلین را می‌سازند.

redirect

فیلم علاوه بر ساخت شخصیت در ساخت ارتباط بین کاراکترهای خود نیز بسیار موفق است. آنمای موس دختر بچه‌ای کولی است که با بازیگوشی و شیطنت‌های مختلف خود را به کلین و باربارا تحمیل می‌کند. آن دو می‌پذیرند تا آنمای موس با آن‌ها زندگی کرده و در کارهای خانه و زمین کمک دست آن دو باشد. حال فیلم رفته رفته از این سه نفر یک خانواده می‌سازد.

کلین مردی تنها به همراه باربارا که همسر خود را از دست داده است و با حضور آنمای موس دختر بچه دوست داشتنی، تبدیل به یک خانواده سه نفره می‌شوند. تمام چیزی که از تبدیل شدن The Promised Land به اثری حوصله سربر جلوگیری می‌کند، همین دقت عجیب در طراحی روابط و شخصیت‌ها است. در واقع ما شاهد یک دوره از زندگی افرادی رنج کشیده کنار یکدیگر هستیم. افرادی که در برابر ظلم و زورگویی فردریک شینکل ایستاده و با هیچ پیشنهاد وسوسه‌انگیزی نیز از حق و هدف خود کوتاه نمی‌آیند.

نکته مثبت دیگر فیلم The Promised Land یا سرزمین موعود آن است که فیلم با وجود آنکه به شدت در معرض شعاری شدن و تبدیل به یک اثر بیانیه‌ای قرار دارد، اما ابدا به این سمت نرفته و در این دام نمی‌افتد. فیلمساز هیچ چیزی را به زور در چشم مخاطب فرو نکرده و یا در دهان شخصیت‌هایش قرار نمی‌دهد. همه چیز در بستر قصه و شخصیت‌ها اتفاق افتاده و شکل می‌گیرد. مقابله با ظالم و یا به تصویر کشیدن خودخواهی قهرمان قصه همگی پتانسیل شعار دارند اما هیچکدام شعاری نمی‌شوند.

تبلیغات

در پایان باید گفت اگر گمان می‌کنید که یک اثر سینمایی درباره یک تکه زمین و انجام کارهای کشاورزی بر روی آن به مدت دو ساعت کسل کننده خواهد بود، The Promised Land را تماشا کنید تا اثبات شود که اشتباه می‌کنید. درامی روان، تاثیرگذار، با بازی‌های خوب، شخصیت پرداخته شده که تماشای آن را به شدت دلچسب می‌کند. فیلمی که عشق، دوستی، نفرت و حتی خداحافظی و جدایی را به خوبی می‌سازد و در طول آن شما به عنوان مخاطب در تمام لحظات همراه با کاراکتر اصلی و قهرمان فیلم تمام چالش‌ها، گره‌ها و بعضا دوگانگی‌های اخلاقی را حس و تجربه می‌کنید.


منبع gamefa.com

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

پانزده − 9 =