خلاصه داستان:
رویا و همسرش در پی مهاجرت به کشور دانمارک هستند اما زمانی که رویا یک دختر ناشناس را به خانه دعوت می کند، همه چیز تغییر می کند و…
کارگردان:
آرین وزیردفتری: فیلمساز جوان ایرانی که متولد سال 1367 است و پیش از این سابقه ساخت چند فیلم کوتاه موفق را در کارنامه اش به ثبت رسانده و «بی رویا» اولین فیلم بلند سینمایی او محسوب می شود.
نقد فیلم «بی رویا»:
ظهور کارگردانان جوان در سینمای ایران نویدبخش حضور نسل جدیدی از سینماگران را میدهد که دیگر رویکردهای قدیمی و کهنه فیلمسازان قدیمی را بر نمیتابند و قصد دارند پابهپای سینمای جهان، دنیایی جدید برای تماشاگرانشان ترسیم کنند. آرین وزیردفتری یکی از این کارگردانان است که قصد داشته با ساخت «بی رویا» اتری متفاوت و روانشناختی را به تماشاگران ایرانی عرضه کند. اما مشکل این جاست که فیلم تنها یک برداشت ایده معمولی از آثار مطرح است که نتوانسته تبدیل به یک اثر منسجم شود.
وزیردفتری سالهاست که بهصورت جدی سینمای جهان را دنبال میکند. او در این جا نیز فیلمش را به حال و هوای آثار روانشناختی همچون «پرسونا» به کارگردانی برگمان یا «بچه رزماری» به کارگردانی پولانسکی نزدیک کرده است و قصد دارد همان مسیر را پیش بگیرد. اما مشکل این جاست که این رویکرد تنها یک رونوشت از آثار مذکور است و ماهیت اثر چنان شلوغ و شلخته است که از جایی به بعد منطقش را از دست میدهد و نمیتواند روایتی یکدست داشته باشد.
متأسفانه، فیلم از یاد برده که برای ورود به حوزه روانشناسی، میبایست شخصیتهای کم تعداد فیلم را در موقعیتی قرار دهد که تماشاگر بتواند به درک درستی از آنچه که میبیند برسد و سپس کارگردان ایدههای مالیخولیایی خود را در طول قصه مطرح کند. اتفاقی که در «بی رویا» رخ نمیدهد و فیلم به یکباره در میانه داستان، شخصیتها و هویتشان را تغییر میدهد و ازآنپس تمام مدتزمان فیلم به التماس رویا و انکار دیگران در خصوص شناخت وی منجر شده است.
در طول حتی موقعیتهایی وجود دارد که بهاصطلاح، تعلیق رقم میزند؛ اما کارگردان این نشانهها را به حال خود رها میکند و از توضیح در خصوص آن صرفنظر میکند. از جمله سکانسی که همسر رویا در کنار در بیمارستان ناگهان فردی را در ماشین ملاقات میکند؛ اما فیلم کات میخورد و هرگز نمیدانیم چرا باید چنین لحظهای را ببینیم وقتی قرار نیست درباره آن ببینیم و بدانیم! یا این که اصلاً چرا زیبا سخن نمیگوید و به یکباره بهراحتی و سادگی دهان باز میکند و تبدیل به فردی عادی میشود. هنگام ساخت اثر روانشناختی که در نهایت میتواند به یک رویکرد مالیخولیایی منجر شود، نیاز به پایهریزی درست فیلمنامه بر اساس طرح موردنظر است و صرفاً الگوپذیری از آثار جهانی بدون توجه به جزئیات فیلمنامه، میتواند یک مشکل بزرگ مانند آنچه که در «بی رویا» رقم خورده ایجاد کند.
در میان بازیگران فیلم، طناز طباطبایی بازی نسبتاً خوبی دارد، هرچند که متأسفانه از نیمه فیلم به بعد، کلیت بازی این بازیگر تحت شعاع تم «انکار و زاری» قرار گرفته و علناً بیآنکه پیشرفتی در فیلم حاصل شود، پیوسته او را در حال التماس میبینیم! بازی شادی کرم رودی نیز چنگی به دل نمیزند و به نظر میرسد که این بازیگر نیازمند تجربههای بیشتر در عرصه بازیگری باشد. صابر اَبَر هم همان همیشگی است!
«بی رویا» بیخود و بیجهت قصهاش را پیچیده میکند بیآنکه حرف مهمی برای گفتن داشته باشد. در نمایش قبلی فیلم در جشنواره، ظاهراً سازندگان بحث اسکیزوفرنی را به کلیت داستان نسبت دادهاند که در نسخه غیرقانونی منتشر شده این مورد به چشم نمیخورد. وضعیت فیلم چیزی شبیه به همین اتفاق است. به حدی گنگ و نامفهوم که میتوان هر برداشتی از آن داشت و اتفاقاً به همین جهت هم هست که فیلم ضعیف و ناکارآمد است. فیلمی که داعیه روانشناختی دارد؛ اما نه میتواند شخصیت بسازد، نه شخصیتش را پرورش دهد و نه در نهایت به حرف مشخصی برسد. نتیجه فیلمی که دائم گره ایجاد میکند و در نهایت خودش هم ناتوان از باز کردن آن است، بیرؤیاست!
نمره: 4/10
منتقد: میثم کریمی
نقد ویدئویی فیلم «بی رویا» توسط میثم کریمی را در ادامه ببینید:
https://www.youtube.com/watch?v=sK2vRGAj5ww
منبع moviemag.ir