نقد بازی Dredge | ماهیگیری میان کابوس

بازی Dredge عنوان Indie جدید منتشر شده از شرکت ناشر Team17 و اولین اثر از سازندگان شرکت کوچک بازی‌سازی به نام Black Salt Games است. Dredge درمورد داستان یک مرد و دریاست. بازی در نگاه اول بسیار ساده و بی‌شیله‌پیله به نظر می‌رسد. یک بازی درمورد مدیریت زمان، ماهیگیری، پول درآوردن و فروش آن‌ها در بازار، سفر به مناطق جدید و تکرار دوباره‌ی این روند. رفته‌رفته اما بازی پیچیدگی‌هایش را نشان می‌دهد. داستان مرموزتر و از یک روایت ساده «تو ماهیگیر جدید شهر هستی» فراتر می‌رود و تبدیل به یک داستان رمزآلود لاوکرفتی در ژانر Survival Horror می‌شود. در همان ساعات اولیه بازی شما که به‌عنوان ماهیگیر جدید یک جزیره انتخاب شده‌اید، متوجه می‌شوید که یک رازی پشت حرف‌های ساکنین جزیره و شهردار شهر وجود دارد، از صحبت‌های عجیب در مورد ماهیگیر و شهردار قبلی گرفته تا تذکرات آن‌ها درمورد احتیاط و اتفاقاتی که در شب رخ می‌دهد و از همین طریق داستان بازی شما را به‌سرعت به خود جذب می‌کند. گیم‌پلی نیز در عین سادگی پیج خم‌های جدیدی پیدا می‌کند که باعث می‌شود بازی هیچگاه یکنواخت نشود.

تو این مه هیچی نمی‌بینم!

ساعت شش صبح از خواب بیدار شده و به بیرون کابین نگاه می‌کنی. بعد از یک شب طوفانی امروز هوا کاملاً آفتابی و زیباست. به روی عرشه قدم می‌گذاری و نسیم ملایم و خنکی صورتت را نوازش می‌کند. از اسکله جدا شده و به سمت دریا رهسپار می‌شوی. تاچشم کار می‌کند دریای لاجوردی و مواج پیداست و در دوردست‌ها نیز جزیره‌های کوچک و پراکنده ندای داستان‌های بسیاری که در انتظارت هستند را می‌دهند.

با استفاده از دوربین در فاصله‌‎ی نه‌چندان دوری از لنج جست‌وخیز ماهی‌ها در سطح آب را می‌بینی که آرامش دریا را برهم زده‌اند، با وجود قلاب قدیمی تابه‌حال امکان ماهیگیری در آن نقطه وجود نداشت؛ اما امروز مشتاقانه منتظر امتحان قلاب جدیدی که شب گذشته از فروشنده‌ی شهر خریدی، هستی. سریعاً به‌طرف سکان رفته و به سمت آن نقطه حرکت می‌کنی. پس از رسیدن و توقف در آن محل قلاب را برداشته و به درون آب می‌اندازی و حال جدال با ماهی‌ها آغاز می‌شود. پس از گرفتن آخرین ماهی و آرام‌شدن دوباره آب، ناگهان با نگاه‌کردن به اطراف خود می‌فهمید که به‌هیچ‌عنوان متوجه تاریک شدن هوا و گذر زمان نشده‌اید.

ساعت هشت شب است و کمی برای برگشت به خانه دیر شده. بر اساس حرف‌های اهالی جزیره بیرون ماندن در دریا بعد از تاریکی هوا بسیار خطرناک است. ازآنجایی‌که در شب‌های گذشته همیشه اوایل ساعت شش بعدازظهر و قبل از تاریکی هوا به جزیره برمی‌گشتی متوجه مورد خاصی در دریا نشده بودی؛ اما امشب وضعیت فرق می‌کند، امشب کنترل زمان از دستت خارج شده بود و حال مسیر سختی را برای برگشت در پیش رویت داری. مه غلیظی اطراف لنج را دربرگرفته و سکوت مرگباری بر فضا حاکم شده است. به‌سرعت سکان را چرخانده و به سمت تنها کورسوی نور در میان آن تاریکی وهم‌انگیز که همان فانوس دریایی جزیره است حرکت می‌کنی. پیشروی در آن تاریکی با وجود صخره‌های برآمده از آب و ترس از برخورد به آن‌ها با دشواری بسیاری همراه است. از چندی پیش حس عجیبی در سرت موج می‌زند، حس سنگینیِ نگاه چشمانی نافذ از میان تاریکی که انگار به انتظار لحظه‌ای مناسب برای حمله نشسته‌اند. ناگهان صدای پچ‌پچی از سمت راستت حس می‌کنی و برای لحظه‌ای جاخورده و همین باعث می‌شود تا کنترل سکان را ازدست‌داده و لنج به سمت راست تغییر جهت بدهد و در مسیر برخورد با یکی از صخره‌ها باشد؛ اما در آخرین لحظه با در دست‌گرفتن کنترل سکان و تغییر جهت به سمت چپ، لنج را از برخورد شدیدی نجات می‌دهی. این بار با تمام سرعت به سمت فانوس حرکت می کنی.

چندی بعد و در حوالی ساعت ده شب بالاخره نور خانه‌های جزیره به چشمت می‌خورد و متوجه کم‌شدن غلظت مه می‌شوی. با رسیدن به اسکله و مشاهده‌ اهالی شهر نفس راحتی کشیده، از لنج پیاده شده و به سمت فروشنده ماهی حرکت می‌کنی تا ببینی بعد از تمام این سختی‌ها صید امروزت را به چه قیمتی می‌توانی بفروشی.

اینها شرح تنها یک روز از تجربه‌ی پلیر در طول بازی Dredge است. همان‌طور که در ابتدا نیز گفته شد، این روند روزبه‌روز و با آزادشدن قابلیت‌های جدید پیچیده‌تر شده و تازگی بسیاری به گیم‌پلی بازی می‌بخشد. در ابتدای بازی یک لنج بسیار کند، قدیمی و کوچک در اختیار دارید که پس از مدتی و با آزادشدن اسکله تعمیر کشتی و کشتی‌سازی می‌توانید با جمع‌آوری تکه‌های چوب و آهنی که روزانه و شناور بر روی آب پیدا می‌کنید آن را از جهات مختلفی، از سایز گرفته تا کیفیت چراغ‌ها ارتقا دهید. همچنین می‌توانید با پیداکردن قطعات تحقیقاتی (Research Parts)، وسایل و نقشه‌های جدیدی برای خرید از کشتی‌ساز آزاد کنید. بازی Dredge راه‌های مختلفی برای وقت گذراندن به پلیر نشان می‌دهد و این به شما بستگی دارد که کدام را انتخاب می‌کنید. می‌توانید تمام‌وقت خود را به ماهیگیری و گرفتن انواعی از ماهی‌های مختلف و پر کردن دایرة‌المعارفی که در اختیار دارید بکنید یا به مکان‌های مختلف سفرکرده و مأموریت‌های فرعی را انجام دهید. البته گاهی اوقات همین فعالیت‌های مختلف نیز خود با یکدیگر مرتبط شده و نسبت به هم وابستگی دارند به طور مثال بعد از مدتی شما برای صید ماهی‌های جدید نیاز به ابزار و وسایل جدیدی خواهید داشت که همان‌طور که پیش‌تر اشاره کردم برای به دست آوردنشان پول و قطعات تحقیقاتی بیشتری به‌اصطلاح گرایند کنید که البته این فرایند هیچگاه آزاردهنده و طاقت‌فرسا نخواهد شد.

یکی از جالب‌ترین و لذت‌بخش‌ترین ایده‌های بازی Dredge در بخش گیم‌پلی از نظر من بخش مدیریت Inventory لنج است که شبیه بازی Tetris طراحی شده. Inventory لنج شما از خانه‌های مربع‌شکلی تشکیل شده است که فضای محدودی نیز در اختیار شما قرار می‌دهد و آیتم‌ها و ماهی‌هایی که در طول بازی به دست آورده یا شکار می‌کنید نیز اشکال هندسی متفاوتی هستند که از همین خانه‌ها درست شده‌اند و شما مجبورید هر بار برای نشاندن آن‌ها در Inventory خود به‌مانند بازی Tetris یک پازل کوچک را حل کنید. شما باید اشکال هندسی مختلف را در کنار هم چیده تا بهینه‌ترین چینش را برای گنجاندن بیشترین تعداد ماهی یا آیتم صید شده در اختیار داشته باشید. این چالش و کشمکش پلیر با فضای Inventory خود تا پایان بازی همواره حضور دارد و ازآنجایی‌که تجهیزات و وسایل صیادی موجود در لنج نیز خود بخش اعظمی از این فضای محدود را در برمی‌گیرند، این ایده بر گیم‌پلی بازی نیز تأثیر گذاشته و شما را وادار می‌کند تا هر روز برای خود اهداف مشخصی را در نظر بگیرید و تنها تجهیزاتی که واقعاً موردنیاز هستند را همراه خود به دریا بیاورید.

اما یکی دیگر از جنبه‌های سرگرم‌کننده و هسته‌ی اصلی بازی، چرخه‌ی روز و شب آن است که تمام لحظات و صحنه‌های آرام و نیز هیجان‌انگیز از آن سرچشمه می‌گیرد. در طول روز شما با یک بازی ماهیگیری و ماجراجویی سروکار دارید که در آرامش کامل مشغول انجام کارهایی که پیش‌تر به آن اشاره کرده بودم هستید؛ اما لحظه‌ای که ساعت عدد هجده را نشان می‌دهد همه چیز تغییر کرده و بازی آن روی ترسناک و لاوکرفت‌گونه خود را به شما نشان می‌دهد. همه‌جا را مه غلیظی در برمی‌گیرد و اتفاقات عجیبی در اطرافتان به وقوع می‌پیوندد و هر ثانیه که می‌گذرد بر شدت این رویدادها افزوده می‌شود. اینجاست که باید به‌اصطلاح آب اگر در دستتان هست زمین گذاشته و سریعاً به سمت شهر برگردید و پشت سرخود را هم نگاه نکنید؛ زیرا صدایی از پشت سر در حال نزدیک‌شدن به شماست.

همچنین در طول بازی شما با مناطق و زیست‌بوم‌های جدیدی آشنا می‌شوید که هرکدام دارای جانوران آبزی و روش‌های صید مخصوص به خود هستند و این جنبه توجه من را به بخش گرافیک و سبک آن جلب کرد. بازی Dredge به زیبایی از سبک گرافیکی Low Poly برای نمایش دنیای خود استفاده می‌کند و سازندگان به‌خوبی از پس نمایش یک‌دنیای کوچک لاوکرفت‌گونه برآمده‌اند. یکی از زیباترین موارد بازی که در همان اول چشمتان به آن می‌خورد دریای نیلگون و پهناور است. در یکی از مصاحبه‌هایی که سازندگان بازی با وب‌سایت Game Developer انجام داده‌اند، به این مسئله اشاره می‌شود که در برهه‌ای به مدت شش ماه آن‌ها هر هفته در حال دست‌کاری ویژگی‌های آب بودند تا به سطح مورد تأیید خود برسند که این مطلب توجه زیاد سازندگان به فیزیک دریا و جایی که پلیر اکثر وقت خود را در آن می‌گذراند، نشان می‌دهد. صبح‌ها دریای آبی‌رنگ، نور خورشید و خطوط نسیم باد به شما دلگرمی خاصی می‌دهد. محیط‌ها و مناظر بازی با رنگ‌های روشن و شاد خود به‌مانند یک پالت رنگ در جلوی چشمان شما خودنمایی می‌کنند. در شب اما رنگ‌ها به تیرگی رفته و لایه‌ای از رنگ‌های قرمز و سبز در پس‌زمینه و جای‌جای بازی دیده می‌شود که باعث القا یک حس دلهره و ترس در پلیر می‌شود. شخصیت‌هایی که در طول بازی با آن‌ها سروکار دارید هیچ‌کدام دارای اسم مشخصی نیستند و شما آن‌ها را با نام‌های شهردار، ماهی‌فروش و غیره می‌شناسید. اما طراحی آن‌ها باعث شده است که پلیر به‌راحتی بتواند داستان گذشته‌ی آن‌ها را حدس زده و باشخصیت آن‌ها آشنا بشود، صورت‌هایی که در اکثر اوقات باعث مرموز شدن بیشتر بازی و شک‌کردن شما به‌قصد و غرض اصلی آن‌ها در پس صحبت‌هایشان می‌شود.

مسلماً در یک بازی مربوط به ماهیگیری شما در کنار NPCها بیشتر وقت خود را در دریا و در کنار ماهی‌ها و جانوران دیگر می‌گذرانید و همین مسئله باعث شده تا طراحی این موجودات بخش مهمی از فضاسازی و دنیای بازی را به خود اختصاص دهد. می‌توان گفت یکی از بهترین بخش‌های دنیای بازی همین موجودات بازی هستند. هرکدام از ماهی‌هایی که در بازی هستند یک نمونه‌ی مسخ شده و کمیاب نیز دارند که باید بگویم هرکدام از آن‌ها از جالب‌ترین، خلاقانه‌ترین و عجیب‌ترین موجوداتی هستند که در یک بازی مشاهده کرده‌ام که گرفتن آن‌ها حس پیروزی و دستاورد بزرگی را به پلیر منتقل می‌کند. علاوه بر این هیولاها و موجوداتی که دشمنان بازی به‌حساب می‌آیند نیز دارای مدل‌های خارق‌العاده‌ای هستند و حس ترس را به‌خوبی به مخاطب منتقل می‌کنند. ابعاد و نحوه تعامل و برخورد پلیر با بعضی از آن‌ها مرا یاد بازی Subnautica می‌اندازد که این مورد قطعاً یک نکته مثبت برای این بازی به‌حساب می‌آید. تنها جنبه منفی و البته کوچک، دوربین بازی در راهروها و مناطق تنگ و باریک است که کنترل لنج را کمی با مشکل مواجه می‌کند؛ ولی این مسئله در مقیاس کلی بازی چنان کوچک است که می‌توان از آن به‌راحتی چشم‌پوشی کرد.

در آخر نیز بگذارید کمی از موسیقی و صداگذاری بازی Dredge صحبت کنیم. می‌توان گفت این بخش از بازی برای یک پروژه کوچک و Indie به طرز باورنکردنی‌ای خوش‌ساخت و تقریباً بی‌نقص کار شده است. موسیقی بازی از قطعات کوتاه اما بسیار زیبایی تشکیل شده است که سازگاری و هماهنگی بالایی با هریک از بخش‌های بازی دارد. اکثر مکان‌هایی که پلیر در طول بازی با آن‌ها سروکار دارد دارای یک موسیقی مخصوص به خود هستند که همین امر به جذاب‌تر شدن و به‌یادماندنی بودن آن‌ها در نگاه پلیر کمک به سزایی می‌کند. تک‌تک اجزای موسیقی بازی از اندوهی که در جای‌جای بازی و در صورت شخصیت‌هایی که با آن‌ها آشنا می‌شوید مشهود است صحبت می‌کند که در کنار داشتن یک تم کلاسیک و آرام و در بعضی‌اوقات مرموز، به فضاسازی و دنیای بازی کمک شایانی کرده است. سازندگان بازی با علم بر کوتاه‌بودن قطعات موسیقی بازی و برای جلوگیری از تکراری شدن آن‌ها به‌درستی تصمیم گرفته‌اند تا در مواقعی از بازی به پلیر اجازه دهند تنها به صدای اطراف خود گوش دهد و به‌مانند مرد تنهای داستان در جهان بازی غرق شود و احتیاجی به گفتن نیست که تمام این افکت‌های صوتی باظرافت بالایی در بازی به کار رفته‌اند از صدای برخورد امواج دریا با بدنه‌ی لنج و قرقره ماهیگیری  تا صدای موجودات خاص هر منطقه‌ و انواع هیولاها و موجوداتی که در شب منتظر شما هستند همگی به بهترین شکل ممکن در بازی قرار داده شده‌اند و به گیم‌پلی کمک بسیاری می‌کنند. تنها نکته در این بخش از بازی نبود صداگذاری برای شخصیت‌های داخل بازی هست که باتوجه‌به کم‌خرج و Indie بودن بازی Dredge انتظاری نیز نباید داشت و از نظر من این امر صدمه‌ای نیز به بازی نزده است.

در مجموع بازی Dredge را می‌توان به‌عنوان یکی از بهترین بازی‌های منتشر شده در سال جاری به شمار آورد که به‌عنوان بازی اول یک استودیو کوچک بسیاری را غافلگیر کرد و می‌تواند به‌راحتی از مدعیان جایزه بهترین بازی Indie در Game Awards امسال باشد. همه‌ی بخش‌های بازی از داستان کوتاه اما جذاب و گیم‌پلی اعتیادآور بازی که هیچگاه تکراری نمی‌شود به‌درستی در کنار هم قرار گرفته‌اند و باعث شده است محصول نهایی یک بازی خوش‌ساخت و فراموش‌نشدنی باشد که تا مدت‌ها از ذهن آدم بیرون نرود.

به مطالعه ادامه دهید: