دوشنبه , می 20 2024

یادداشتی بر فیلم Psycho | جنون، تعلیق، فروید

[ad_1]

آلفرد هیچکاک متفاوت‌ترین فیلمسازِ ژانر ترس است. آثار او معمولا درون‌مایه روانشناختی دارند. اینطور می‌شود گفت که فروید بر سینمای هیچکاک تاثیر بسیاری داشته است. یکی از فرویدی‌ترین فیلم‌های هیچکاک، فیلم Psycho محصول سال 1960 است. ما امروز در پی اس ارنا قصد داریم تا این فیلم را زیر ذره‌بین ببریم و آن را از بُعد روانشناختی نز تحلیل کنیم، پس اگر شما هم به هیچکاک و این فیلم او علاقه دارید، در ادامه متن همراه ما باشید.

psycho 102 v

نحوه ساخت این فیلم در نوع خود جالب است. هیچکاک فیلم سرگیجه را ساخته و این اثر او ضرر مالی بسیاری به استودیو‌ها زده است. اکنون استودیو‌ها حاضر به سرمایه‌گذاری روی فیلم‌های هیچکاک نیستند. خود هیچکاک نیز بازی بدِ جیمز استوارت را دلیل شکستِ سرگیجه می‌داند.

حال بعد از کلی زد و خورد، هیچکاک داستان مناسب خود را می‌یابد. او رمانی از رابرت بلاک را با عنوان روانی می‌خواند و تصمیم می‌گیرد تا آن را بسازد اما هیچ سرمایه‌گذاری حاضر به ساخت این فیلم نیست. هیچکاک نیز بعد از کلی این ور و آن ور شدن تصمیم می‌گیرد تا خانه خود را فروخته و این فیلم را با هزینه شخصی خود بسازد. فیلم با تمام مکافات ساخته شده و بعد از اکران نیز به موفقیت‌های بسیاری دست یافت.

یکی از موضوعات جالب درباره این فیلم، داستان ملکه بریتانیاست. او به هنگام تماشای این فیلم آن را نصفه و نیمه رها کرده و با ترس سالن سینما را ترک کرده بود…!

یکی دیگر از نکات جالب درباره این فیلم، این است که صحنه‌های زیادی از این فیلم را همسر آلفرد هیچکاک کارگردانی کرده است…

53782510 906

برسیم به خود فیلم. داستان نخست با زن بلوند و زیبایی آشنا می‌شود که قصد دزدی از اربابش را دارد و می‌خواهد تا زندگی خوبی را برای خود دست و پا کند. همان‌طور که در یادداشت فیلم The Birds  گفتم، هیچکاک کاراکتر‌های جالبی خلق می‌کند. قهرمان‌های او انسان‌هایی خسته از این جهان پست‌ مدرن هستند و از  همین رو به دنبال یک تغییر و این تغییر نیز همیشه بر سر آن‌ها آوار می‌شود.

هیچکاک در فیلم Psycho با باران کار جالبی می‌کند. باران معمولا نماد چیست؟ باران نماد پاکی، خیر و برکت است. اما هیچکاک در این فیلم از باران یک نماد شر می‌سازد اما چگونه؟ قهرمان داستان بعد از دزدین پول‌ها سوار ماشین خود شده و راهی جاده می‌شود. در جاده باران شدیدی می‌بارد. قهرمان به سختی جاده را می‌بیند و موسیقی وحشتناکِ برنارد هرمن در این صحنه هیجان می‌افریند. سپس در سکانس معروف دوش، قهرمان داستانِ ما به قتل می‌رسد! دقت کردید؟ او زیر دوش که همان نماد باران و شر بود به قتل می‌رسد. این به قتل رسیدن همان آوار شدنِ خواسته تغییر در فیلم‌های هیچکاک است. در فیلم‌های هیچکاک نباید کار تازه‌ای کرد!

Psycho 1960 film 1

درست است که این زن و صحنه به قتل رسیدنِ او در حمام نماینگر فضای کلی فیلم است. اما داستان جای دیگری و درباره کس دیگری است. داستان ما درباره یک قاتل زنجیره‌ای به نام نورمن است که از بیماریِ چند شخصیتی رنج می‌برد. او گاهی در قامت مادر خود و گاهی در قامت یک پسر بی‌گناه و مظلوم ظاهر می‌شود.

اما تاثیر فروید در این فیلم از هیچکاک در چیست؟ فروید پدر علم روانکاوی بود که نظریات بسیار جالبی را درباره رشد کودک ارائه داده است (فروید مادامی جالب است که از دید کارل پوپر به نظریات او نگاه نکنید). فروید می‌گوید که کودک به هنگام تولد و به هنگام رشد شخصیت به والد غیرهمجنس خود اولین تمایل‌های جنسی را پیدا می‌کند و سعی در این دارد که والد غیرهمجنس خود را تحت تاثیر قرار دهد. کودک برای اینکار به همسر سوژه مورد نظر توجه کرده و رفتارهای او را تقلید می‌کند، چرا که همسر توانسته است او را به اختیار بگیرد. بر فرض مثال پسری این تمایلات را به مادر خود پیدا می‌کند و برای تحت‌تاثیر قرار دادنِ او کارهای پدرش را تقلید می‌کند. البته این روش حالت‌های مختلفی دارد، مثلا اگر مادر دائما درحال ستیز با پدر باشد یا به صورت کلامی بگوید که از او متنفر است و ای کاش او نیز مثل فلان‌کس بود، کودک طبق سخنان مادر سعی می‌کند خود را به همان شکلِ ایدئال در ذهن مادر تبدیل کند. نکته دوم این است که اگر مادر در راضی کردنِ خود از دست پسر سختگیری نشان دهد، کودک تمام عمر خود را صرف این خواهد کرد که رضایت مادر را جلب کند و همیشه نیز به این باور خواهد بود که مادر از او راضی نیست و او خود نیز فی‌نفسه یک بازنده است. این دقیقا اتفاقی بود که برای نورمن در فیلم Psycho افتاده است. او دائما صدای مادر را می‌شنود و در تمامی این دیالوگ‌های ترسناک، پسر سعی می‌کند رضایت مادر را جلب کند، اما نمی‌تواند. در واقع نورمن در ستیزی ویران‌کننده میانِ ناخودآگاه و خودآگاهی گیر افتاده است. مادر سوپر ایگو اوست. فروید انسان را به سه بخش تقسیم می‌کند، اید، ایگو و سوپر ایگو. سوپر ایگو بخشی از مغز است که در ناخودآگاهی شکل گرفته و وظیفه قضاوت کردنِ رفتارهای من را به عهده دارد. نورمن یک سوپر ایگوی قوی دارد که گویی همان مادرش است، او هرکاری می‌کند مادر از او راضی نیست و تمامی این‌ها دست به دست هم می‌دهند تا افسار نورمن پاره شود!

Psycho فیلم معمولی نیست، نمی‌شود به سادگی از کنار آن گذشت. البته سوال مهمی در این بحث وجود دارد. آیا هیچکاک یک فیلم نماد محور و مثلا پُر مغز ساخته است؟ پس هرکسی که نام روان‌شناختی را روی فیلم‌هایش بگذارد فیلمسازی به بزرگی هیچکاک است؟ یک نه بزرگ. بگذارید درباره نماد نکته مهمی را بگویم. ارنست همینگویِ بزرگ درباره نماد می‌گوید: شما هیچ کتاب خوبی را پیدا نمی‌کنید که نویسنده‌اش پیشاپیش و با تصمیم قبلی، نماد یا نماد‌هایی در آن وارد کرده باشد. من کوشش کردم در داستانم (منظورش کتاب پیرمرد و دریا است) یک پیرمرد واقعی، یک پسربچه واقعی، یک دریای واقعی، یک ماهی واقعی خلق کنم. تمام این‌ها آنقدر خوب و حقیقی از کار درآمدند که حالا هر یک می‌توانند به معنی چیزهای مختلفی باشند.

پس هیچکاک یک نمادسازِ بی‌سواد نیست. او صرفا می‌خواهد واقعیت مخصوص خود را خلق کند و این واقعیت بعد از پاس شدن از تستِ واقعی بودن به یک نماد تبدیل می‌شود. باران در فیلم Psycho نماد شر است. هیچکاک نیز این نماد را واقعی ساخته. او سعی نکرده تا چیز عجیب و غریبی بسازد. او فقط خواسته است سختی و قتل را زیر باران و شُر شُر آب داشته باشد. مادر نورمن نیز نماد ناخودآگاه و سوپر ایگو نورمن است. هیچکاک این واقعیت را با آن صحنه‌های ترسناک از خانه ساخته است. به خانه در فیلم Psycho زیاد باید دقت کرد. خانه همیشه در یک لانگ شات قرار داشته و همیشه تاریک است. درست مثل ناخودآگاه. ناخودآگاهِ نورمن، تاریک و دور است و تنها یک صدا از آن به گوش می‌رسد، صدای مادرِ نورمن!

بیشتر بخوانید:

بهترین فیلم های ترسناک

[ad_2]
منبع psarena.ir

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

هفده + 17 =