یکشنبه , می 19 2024

نقد و بررسی فیلم بو می ترسد (Beau Is Afraid)

[ad_1]

اولین کلمه‌ای که در فیلم “Beau Is Afraid”، فیلمی که به شدت شبیه به یک فانتزی ادیپال خشمگین است، نوشته شده، “گناه” با حروف بزرگ است. این کلمه آخرین کلمه نیست که در داستانی پر از نوشته‌های خشمگین، نامه‌های عاشقانه خالص، لوگوهای شرکت‌های برجسته، منوهای دقیق فروشگاه‌های جنسی، دیوارنگاره‌های پر از دشنام و تابلوهای هشداردهنده، ظاهر می‌شود. اما آستر از دردی که در ضمیر شخصیت هایش داستانش است استفاده می کند، همانطور که طرفدارانش در فیلم “Hereditary” (2018) که داستانی بی رحمانه از محبت مادری داشت، و “Midsommar” (2019)، که در آن عشقی به دلیل وظیفه و نه عشق پابرجاست، آن را دیده بودند. با تمام این اوصاف، مفهوم گناه که در “Beau Is Afraid” بیان می‌شود، به یک سطح بالاتر می رود.

مردی که در دادگاه به محاکمه می‌رود، “بو ” است، یک مرد یهودی با موهای خاکستری، چشمان غمگین، دوش وارونه و شکم بزرگ با بازی کاملاً متعهدانه “جواکین فینیکس” که نقش این شخصیت را ایفا کرده است. بو، همانطور که از عنوان فیلم مشخص است، از بسیاری مسائل می ترسد: بیماری‌ها، مواد مخدر، مرگ، زندگی، مردان خشن، زنان زیبا و موارد دیگر. یکی از خصوصیات به شدت نگران‌کننده فیلم، روشی است که به‌نظر می‌رسد هم در حال به تمسخر گرفتن این شخصیت است و در عین حال، سعی در تاییدترس‌هایش دارد، به طوری که به نظر می‌رسد او به طور کامل وسواسی است و از یک سو، به هیچ وجه وسواسی نیست و آنچه بیشتر از همه برای “بو” ترسناک است، این است که  افکار خجالت‌آورش برای همه قابل دیدن خواهد بود، از جمله احساسات واقعی او درباره مادری که قضاوت تحقیرآمیز و عشق فراوان و محدود کننده‌اش پای ثابت ترس های زندگی اش بوده است.

Beau Is Afraid

بخش نمایش طول زندگی بو در فیلم، با سیلی از تصاویر تند و صدای فریادهای یک زن به نمایش در می آید. جایی که حتی بو در هنگام تولد از رحم مادر نیز فریادهایی را می شنود که باعث اضطراب و ناامیدی است و واضح است که طی  چند دهه زندگی این شخصیت پس از این اتفاق، چیزی نغییر نکرده و به همان شکل ادامه پیدا کرده است،، با چشمان شکسته و نگاهی مبهوت.

در واقع، فیلم چهار داستان متفاوت را روایت می‌کند، هر کدام با سبک و اتمسفر متمایز خودشان و نسبت شوک‌های وحشتناک و خنده‌دارشان. این قسمت‌ها به یکدیگر تلفیق می‌شوند و به شکلی، به تاریک‌ترین ادیسه ممکنل تبدیل شوند؛ یک تأمل شکسته درباره گناه یهودی، شورش کودکانه و وحشتناکی مادری که مرزهای میان ترس و کمدی، خواب و خاطره، واقعیت فیزیکی و گرداب روانی را غیر مشخص می‌کند. در طول سه ساعت آشفته ولی بدون شتاب، “بو” تعقیب، سرقت، رسوایی، تقریباً غرق شدن، تیراندازی، زخمی شدن، برخورد با ماشین، ربوده شدن، به زنجیر انداخته شدن، مسموم شدن، برای قتل متهم شدن و به طور مکرر فریب خورده و می ترسد – زنجیری از سوءاستفاده‌ها که تنها آرامش زمانی به سراغش می آید که ضربه ای به سرش وارد می شود.

Beau Is Afraid

با این حال، ماموریت “بو” همچنان واضح است، حتی زمانی که چیز دیگری برایش باقی نمانده: او قصد دارد مادر بیوه‌اش، “مونا” را که مدت زیادی او را ندیده است، ببیند. آستر” ما را وارد آخرت کثیف و ویرانی می‌کند جایی که محیط هم آخرالزمانی و هم بی‌تفاوت است و جایی که افراد خوشحال و شاد بی‌وقفه و شکارچیان با چاقو بدون تفاوت از یکدیگر جدا نمی شوند. در طول فیلم با این نکته مواجه می شویم که آیا تمام دنیا دیوانه شده است یا فقط “بو”؟ به حدی که تمام فیلم تقریباً در سر و صدای “بو” رخ می‌دهد، آیا واقعاً تفاوتی دارد؟ وقتی سفر “بو” به دلیل دزدیده شدن کلیدهایش، مشکلات مربوط به داروهای تجویزی و ورود عجیب افراد به خانه اش به تعویق می افتد، شما نمی‌توانید از خود را مجاب کنید که آیا باید کابوس‌ها و مشکلات “بو” را جدی بگیرید یا خشم مونا را.

اگر “وراثت” تأکید داشت که خانه جایی است که وحشت شکل می گیرد و “میدسامر” در بهشت دورافتاده به مشکل بر می خورد، به نظر می‌رسد “بو” قرار است تفاوت ایجاد کندو یک فیلم ترسناک خانوادگی و یک گردشگری کابوسی که در یک فیلم تلفیق شده است. “بو” تصمیم دارد در زمان مناسب به خانه برگردد تا در مراسم خاکسپاری مادرش شرکت کند، او در طول سفر از مناطق وحشتناک شهری و حومه شهری، از جنگل‌های جادویی و بیابان‌های پرانیمیشن گذر می‌کند، با آمبولانس، اتومبیل، کشتی، قایق و … سفر می‌کند.

Beau Is Afraid

از آنجایی که هر یک از چهار داستان به “بو” یک تصور مختلف از خانه ارائه می‌دهد و هر تصور نیازهای شدیدی دارد، این اتفاق به صورت اتفاقی نیست. پس از فرار از آپارتمانش، “بو” که شدیداً آسیب دیده است، در یک خانه خوب مستقر می‌شود که زوجی دوست‌داشتنی (آمی رایان و نیتان لین) تقریباً به همان اندازه که به پسرشان توجه می کنند، از او نگهداری می‌کنند. اما از احساسات سردرگم‌کننده ساختگی  و دستبند محکومیت در پاشنه پای “بو”، واضح است که قهرمان بستری‌شده‌مان یک تله دیگر را با یکی دیگر تعویض کرده است.

فیلم در سومین داستان، “بو” را از این تله آزاد می‌کند و او را در جهتی بیش امیدبخش تر و هیجان انگیز تر هدایت می‌کند، و نه فقط به دلیل اینکه توانسته است چند دقیقه‌ای بدون تعرض و وحشت زنده بماند. من نمی‌خواهم بیش از این جزئیات داستان را شرح دهم به جز اینکه این فصل به شکلی بسیار زیبا و با شگفتی آمیخته شده است و “بو” را در مقابل مناظر زیبا و چشمگیری قرار می‌دهد (که توسط هنرمندان شیلیایی کریستوبال لئون و خواکین کوسینا، کارگردان فیلم “خانه گرگ” ساخته شده است). و این نیز یک تصویر مبهم از خانه به نمایش می‌گذارد، از یک شادی خانوادگی که “بو” به ندرت اجازه متصور شدن آن را می دهد. این لحظه دلنشین‌ترین لحظه فیلم است و شاید به همین دلیل، بی‌رحمانه‌ترین لحظه آن هم باشد.

“Beau Is Afraid” تأییدی برای استعداد “آستر” است. فیلمی که بزرگ و بسیار جسورانه است و به نظر می‌رسد خودش و شخصیت‌هایش را از قوانین فرم و ژانر آزاد کرده و به جستجوی چیزی جدید پیش می رود.اما این انرژی گسترده با دایرة المعارف دیالکتیک مادر / کودک مردانه در تضاد است و در نهایت به آن محدود می‌شود – یک ساختار فرویدی که بیشتر به دلیل کمبود توضیحات کافی به جای افشای راز، احساس شده است.

Beau Is Afraid

“آستر” در برخی از لحظات، جزئیات تصویری دلنشینی را به مخاطب عرضه کرده استو به ویژه تصویری از دریای مهتابی که به طور ناگهانی به یک حوضچه پر از آب تبدیل می‌شود – یک خلاصه برجسته از این که دنیای “بو” چقدر کوچک است. اما این دنباله نیز ما را به یادبودهای فلش‌بک‌هایی که با دقت بیش از حد ساخته شده‌اند، می‌کشاند که تنها برای بیان واقعیت درباره وحشتناک بودن مادر استفاده شده‌اند. فینیکس به عنوان یک بازیگر، به ندرت آثار ضعیف در کارنامه اش به ثبت رسانده است. درد و رنج او در اینجا به گونه‌ای بسیار دلنشین و قابل تشخیص است و بازه های مختلفی از احساسات گوناگون را به تصویر کشیده است.

“آستر” همیشه ضعفی در رویه دارد که شخصیت‌هایش را مثل قطعات شطرنج، با تصمیم گیری های نفس گیر، به سمت سرنوشت‌های نفرت انگیزشان حرکت دهد. این رویه در “Hereditary” بسیار عالی کار کرد، که باعث شد دیورامای عروسکی شخصیت اصلی، به یک ایده بصری خیره کننده تبدیل شود. اما در فیلمی مانند “Beau Is Afraid” این رویه به اندازه کافی مؤثر نیست. “آستر” در نهایت ممکن است برای رسیدن به تسکینی دیوانه‌وار، بیش از حد کنترل‌گر باشد و تله پیچیده‌ای را برای “بو” آماده کند که در نهایت، بر روی خودش بسته می‌شود.

 

نمره: 6/10

منتقد: جاستین چانگ

[ad_2]
منبع moviemag.ir

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

18 + 2 =