شاید سرگرمی خیلی از افرادی که این متن را مطالعه میکنند، تجربهی مجدد برخی از بازیهای ترسناک و مورد علاقه آنها در خانه باشد. به شخصه همیشه به بازیهای ترسناک و سبک بقا علاقهی خاصی داشتم و وقتی که خبر بازسازی یکی از بهترین بازی های ترسناک تاریخ، یعنی بازی 2 Silent Hill را شنیدم، بسیار هیجان زده شدم.
شاید بتوان گفت که بازیهای ترسناک و سبک بقا، از دوران کنسول کلاسیک PlayStation اوج گرفتند. با عرضهی بازیهایی مانند Clock Tower، اولین قسمت از سری Silent Hill و البته Resident Evil شاکلهی اصلی این ژانر شکل گرفته و بازیهای جدید بسیار زیادی با الهام گرفتن از این عناوین ساخته شدند. با این که شخصاً طرفدار همهی این بازیها هستم، باید گفت که Silent Hill بیش از همهی آنها خودنمایی میکند. تجربهی روانشناختی و منحصربه فرد سبک وحشت در ساختار این بازی، چیزی نبود که تا سالها در مجموعههای دیگر قابل مشاهده باشد. اولین بازیِ این مجموعه که حالا به بیستمین سالگرد انتشار خود رسیده است، بسیاری از المانهای این ژانر از بازیهای ویدیویی را برای سالهای پیش روی خود تعریف کرد.
Harry Mason پروتاگونیست این بازی است. او در ابتدای داستان و در حالی که مشغول رانندگی در کنار دخترش است، ناگهان با یک دختر بچه در وسط جاده مواجه شده و برای جلوگیری از برخورد با او، از مسیر خود منحرف شده و تصادف میکند. صحنه بعدی ویدیوی ابتدای بازی، او را در حالی نمایش میدهد که به تازگی به هوش آمده و متوجه میشود که دخترش Chery در کنار او نیست. او به سختی از خودروی خود خارج میشود و برای پیدا کردن ردی از دختر گمشدهاش، به Silent Hill، شهر کوچکی که در نزدیکی محل تصادف قرار دارد میرود. Harry رفته رفته متوجه میشود که حادثهی تصادف آنها اصلاً اتفاقی نبوده و از همان ابتدا قرار بوده که Cheryl (که توسط Harry به فرزندی گرفته شده است) به Silent Hill بازگردد. Harry حتی نمیتواند فکرش را هم بکند که در Silent Hill چه اتفاقات وحشتناکی انتظار او را میکشند.
مجموعهی Silent Hill، با معرفی کنسولهای PlayStation 2 و پیشرفت گرافیکی قابل توجه آنها در مقایسه با PS1 وارد دوران اوج موفقیت خود با بازی Silent Hill 2 شد
نسخهی اورجینال بازی Silent Hill درواقع مقدمات ساخت نسخهی مورد علاقهی من در این مجموعه، یعنی Silent Hill 2 را آماده میکند. ساختار نمادین و ماندگار سبک داستان سرایی این بازی، وقایع بازی را به شکل جالب و منحصر به فردی از چند کاراکتر اصلی، به گروههای متعددی از ساکنین این شهر گسترش میدهد و در این راه، شما را با کاراکترهای مختلفی آشنا میکند که درک شخصیت هر یک از آنها متفاوت است.
مجموعهی Silent Hill، با معرفی کنسولهای PlayStation 2 و پیشرفت گرافیکی قابل توجه آنها در مقایسه با PS1 وارد دوران اوج موفقیت خود با بازی Silent Hill 2 شد. سبک بازیهای Survival-horror بعد از این دوره، وارد فاز جدیدی شده که با کنار گذاشتن گیم پلی آرام و المانهای ظریف و دقیق ژانر وحشت، بیشتر به سمت صحنههای اکشن و درگیر کننده متمایل شدند. زامبیها، دشمنان فرابشری و سلاحها و تجهیزات بیشتر، از جمله آیتمهای اصلی این بازیها در این دوره محسوب میشدند. مجموعهی Silent Hill یکی از سردمداران تبیین این تغییرات در میان بازیهای مدرن Survival-horror محسوب میشد.
ما در Silent Hill متوجه شدیم که بینظمی و فعالیتهای فرقهی خاصی از ساکنین این شهر در تار و پود جامعهی آن نفوذ کرده است. حالا در Silent Hill 2 با پیش زمینهی مناسبی که قبلاً ایجاد شده است، به ماجراجویی در عمق داستانی منحصر به فرد و پیچیدهتری پرداخته میشود. James Sunderland پروتاگونیست داستان بازی Silent Hill 2 است که بعد از دریافت نامهی مشکوکی به این شهر برمیگردد. این نامه، در ظاهر از سوی همسر مردهی جیمز به دست او رسیده است. حالا جیمز بدون این که از اتفاقات پیش روی خود خبر داشته باشد، برای پیدا کردن منبع این خبر به جهنم Silent Hill سفر میکند. او در جریان بازگشت خود به این شهر، با کاراکترهای زیادی آشنا میشود که هر یک از آنها تجربهی متفاوتی در مقایسه با سایرین در اختیار او قرار میدهند. یکی از نکاتی که من را شدیداً تحت تأثیر خود قرار میدهد، منسجم کردن مفهوم ترس در این بازی و در جوامع مختلف فرهنگی است. در واقع، مخاطبان غربی و شرقی تصورات و درک متفاوتی از مفهوم ترس دارند؛ اما Silent Hill 2 موفق شده تا با متحد کردن این مفاهیم، به لایههای درونی ذهن ناخودآگاه آنها نفوذ کند.
در واقع، خود James Sunderland مسئول این اتفاق وحشتناکی است که در آن گرفتار شده است. او هیچگاه نتوانست با مرگ همسر خود کنار بیاید و در آخر هم همین ضعف او موجب شد تا به طور کلی این قضیه را انکار کرده و در دام Silent Hill بیافتد. همسر جیمز، Mary، مدتها بود که به بیماری صعب العلاجی مبتلا شده بود و در نهایت هم نتوانست به آیندهای که او و جیمز در کنار یکدیگر متصور شده بودند برسد. مری که هیچوقت قادر به مقابله با ترس خود از مرگ نبود، گاهی اوقات رفتار بیرحمانهای را با جیمز از خود نشان میداد و در اکثر مواقع از او دوری میکرد. اما واقعیت وحشتناکی که در این بین وجود داشت، زمان بسیار کمی بود که برای او باقی مانده بود؛ اما او نمیتوانست درد عاطفی خود را تحمل کند.
جیمز حقیقت این موضوع که خود او همسرش را با بالشت خفه کرده را فراموش کرده است. او این کار را برای پایان دادن به زجر خود و Mary انجام داده و حالا به طور مکرر با مرگ او به شیوههای وحشتناک مواجه میشود تا شاید به شکل معجزه آسایی این بار بدون این که اتفاقی افتاده باشد در برابرش ظاهر شود. او میتواند بر اساس تصمیماتی که بازیکن اتخاذ میکند، در نهایت مرگ همسرش را پذیرفته و یا همچنان به حضور او ایمان داشته باشد. در واقع این تصمیمات نحوهی رقم خوردن ماجرای حضور جیمز در Silent Hill را تعیین میکنند. این بازی، شش پایان متفاوت دارد و نهایتاً این بازیکنان هستند که تصمیم میگیرند جیمز بر ترس خود غلبه کرده و یا به شیوههای وحشتناکی قربانیان بیشتری را در آن به دام بیاندازد.
یکی از تأثیرگذارترین تصوراتی که این بازی در ذهن مخاطب خود ایجاد میکند، در متحد کردن مفهوم ترس در فرهنگهای مختلف است.
مطالب مرتبط:
همانطور که مخاطب رفته رفته متوجه آن میشود، فعالیتهای مشکوک و اسرارآمیزی که در گوشه و کنار Silent Hill به چشم میخورد، در احساس گناه و ترس ساکنین آن ریشه دارد. همینطور که جیمز با افراد بیشتری از این شهر آشنا میشود، مشخص میگردد که هریک از آنها ورژن خاص خودشان از این زن را دارند. در این شهر، زنی به نام آنجلا وجود دارد که تجربهی تلخ سوء استفادهی پدرش از خود را در ذهن داشته و نهایتاً او را بدست خودش به قتل میرساند. یا این که شخصی به نام ادی را داریم که مسئول کشته شدن شخصی است که در نوجوانی او را مورد ضرب و شتم و زور گیری قرار داده و آسب عاطفی شدیدی را به روان او وارد کرده است. اما یکی از موارد قابل ذکر این داستان، دختر بچهای به نام لورا است که Mary همسر جیمز را از زمانی که در بیمارستان بستری بود میشناسد. نکتهی منحصر به فردی که دربارهی این شخصیت وجود دارد، این است که Silent Hill برای او مکانی کاملاً امن و آرامش بخش است. چرا که او به دلیل احساس ترس خاصی که دارد، از هیچ یک از کارهای خود احساس گناه نمیکند. تصویری که بازی در مواجهه با این مورد در ذهن مخاطب ایجاد میکند، به قدری دلهره آور است که حتی مقاومترین مخاطبان را درگیر خود میکند.
ترکیب شیوهی خاص بازیهای Silent Hill در القای ترس از احساس گناه با توانایی بازیهای Metal Gear Solid در به کار گرفتن فکر بازیکنان میتوانست تجربهی بینظیری باشد
اگر تا کنون فرصت تجربهی این مجموعه را بدست نیاوردید، شدیداً توصیه میکنم که قسمتهای یک تا چهار سری Silent Hill را تجربه کنید.
منبع psarena.ir