[ad_1]
سری بازی Assassin’s Creed یکی از مهمترین و پرطرفدارترین سری بازیهای ویدئویی در صنعت بازیهای الکترونیک است. Assassin’s Creed، دنیایی را ساخت که در آن کشتار غیرضروری انسانهای بیگناه را محدود کرد و هدف اصلی آن ایجاد صلح نه تنها در جهان، بلکه در درون فرد بود. این سری که توسط شرکت Ubisoft توسعه یافته و منتشر شده است، تاریخچه زمانی (Timeline)، داستانهای متعددی را از زمانهای گوناگون تاریخ به تصویر میکشد. در این مطلب نگاهی به داستان بازی Assassin’s Creed و خط روایت آن در طول شمارههای متعددش خواهیم انداخت.
داستان بازی Assassin’s Creed در دو دسته اصلی تاریخی و خیالی تقسیم میشوند. در دسته تاریخی، بازیکنان به زمانهای گذشته میروند و با شخصیتهای تاریخی و رخدادهای مهم در مراحل مختلف تاریخ مواجه میشوند. در دسته خیالی، داستان به دنیای خیالی و فانتزی نیز انتقال مییابد. این بازی دارای خط داستانی جهان باز و یک حماسه در دنیای بازیهای ویدیویی است که از ابتدای عرضه تاکنون توجه فراوانی از طرف علاقمندان به بازیهای اکشن و ماجراجویی را به خود جلب کرده است. این خط داستانی پیچیده و گسترده با اجزای تاریخی و علمی، افسانههای قدیمی و عناصر مختلفی از فرهنگهای مختلف، ارتباط برقرار میکند، به گونهای که شما به عنوان بازیکن، در میان ماجراها و خطرات مختلف قرار میگیرید. از داستانهای شجاعانه تا مبارزات بین فرقههای مختلف از جمله قاتلان و تمپلارها، این بازی را به یک تجربه فراگیر و جذاب تبدیل کرده است.
سری داستان بازی Assassin’s Creed از سال 2007 شروع شده و تاکنون ادامه داشته است، و یکی از تاثیرگذارترین جنبه های آن این است که چگونه وقایع گفته شده در هر بازی در یک جدول زمانی منحصر به فرد در هم میآمیزند. این مجموعه دارای تعداد زیادی نسخه اصلی و اسپین آف است، اما همه اینها در جدول زمانی مناسب خود قرار میگیرند.
از آنجایی که بازیها از نظر تاریخی بدون نظم منتشر شدهاند، درک جدول زمانی میتواند بسیار دشوار باشد، اما همین موضوع باعث میشود که همه اینها در نهایت به صورت بسیار راضی کننده با هم هماهنگتر شوند. بنابراین، سوال مطرح شده این است که از نظر زمانی، داستان بازی Assassin’s Creed با چه ترتیبی برگزار میشوند؟
The Isu
در حالی که بیشتر عناوین سری Assassin’s Creed در یک زمان مشخص اتفاق میافتند و مبنایی در نسخه تاریخ ما دارند، اما اولین رویدادهای آن جایی است که به فانتزی نزدیکتر است. در ابتدا ما با نژادی به نام ایسو آشنا می شویم، اگرچه در طول دورههای بعدی تاریخ به آنها نامهای مختلفی داده میشود.
Isu گونهای باهوش باستانی هستند که خود بشریت را خلق کردهاند تا برای آنها کار کنند و امپراتوری خود را بسازند. آنها علاوه بر ساختن بشریت، مصنوعات قدرتمندی را نیز ساختند که به آنها Pieces of Eden میگویند و در سرتاسر جدول زمانی ظاهر و باعث ایجاد دردسرهایی در طول تاریخ میشوند. این مصنوعات میتوانند بشریت را به روشهای مختلف کنترل کنند، اما در این میان برخی از افراد هم وجود دارند که از این قدرت مصون هستند.
سپس برخی از انسانها شورش میکنند (اولین نفری که آدم و حوا نامیده میشوند) و همین باعث درگیری بین ایسو و نژادی که خودشان بوجود آورده بودند، میشود. جنگ با یک رویداد آخرالزمانی به نام فاجعه بزرگ پایان یافت؛ یک شعله عظیم خورشیدی که تمام ایسوها را از بین برد و تنها برخی از انسان ها را زنده گذاشت. که البته در این بین برخی از آنها رخ دادن این اتفاق را پیشبینی میکردند، یعنی Minerva, Jupiter وJuno.
آنها از چیزی به نام چشم (the Eye) استفاده کردند که به آنها کمک کرد تا رویدادها و حوادث آینده را ببینند، اما هنگامی که متوجه شدند نمیتوانند زنده بمانند، در عوض برای هشدار دادن به بشریت در مورد دومین شراره خورشیدی که پیش بینی می شد در سال 2012 پس از میلاد اتفاق بیفتد، تلاش کردند.
Juno که ایده سواستفاده از چشم را در سر میپروراند، قصد داشت از آن برای حکومت بر جهان استفاده کند، اما نیت او برای دیگران آشکار شد و او را زندانی کردند، اما قبل از این اتفاق، او چشم را طوری دستکاری کرد تا بتواند در زمان فعال شدن بعدی چشم، آزاد شود.
باید ذکر کرد که ایسو قبل از پایان دوره اش، راه را برای بسیاری از مذاهب در جدول زمانی داستان بازی Assassin’s Creed هموار کرد، به ویژه خدایان Norse، که همگی ایسو بودند و کاری کردند تا بتوانند بعدها دوباره به عنوان انسان متولد شوند. در این ماجرا قرار بود Loki کنار گذاشته شود، اما Loki در نهایت با کشتن یکی از آنها جای او را گرفت تا باز هم بتواند به فرم انسانی به زندگی برگردد.
Assassin’s Creed Odyssey
پس از وقایع ایسو، اولین رویدادی که به صورت زمانی بازی می کنیم، Assassin’s Creed Odyssey است که بین سالهای 452 تا 422 قبل از میلاد اتفاق میافتد. اما در طول بازی، با برخی از رویدادها که دوره Isu را به Odyssey متصل میکنند، آشنا میشویم، به ویژه از نحوه تشکیل نخستین سازمان باستانیان مطلع میشویم. این سازمان در حدود قرن چهاردهم قبل از میلاد تأسیس شد و در مصر توسط شخصیتهای قدرتمندی شکل گرفت که از قطعات Eden برای کنترل مردم و گسترش درک خود از ایدئولوژی Isu استفاده کردند. این گروه توسط تحولاتی در نهایت به تمپلارها، رقبای Assassins تبدیل میشوند.
اولین مامور پنهان و استفاده کننده از تیغ پنهان، داریوش بود که یک پادشاه فاسد ایرانی را ترور کرد، اما ما اساسینها را تا زمان تشکیل رسمی آنها در Origins با Bayek و Aya، نمیشناسیم. خط اصلی روایت اودیسه به دنبال دارنده نشان عقاب، Kassandra و مبارزه او با فرقه کیهان است که جنگ Peloponnesian را تحت تاثیر قرار میدهد.
رویدادهای قابل توجه برای این بخش از جدول زمانی شامل موارد زیر است:
- ملاقات کاساندرا با پدرش فیثاغورث در شهر پنهان آتلانتیس
- به ارث بردن پرچم Hermes Trismegistus که یک عنصر باستانی Isu است و به دارندهاش جاودانگی می بخشد (که اتفاقاً وجدان Aletheia همسر لوکی را در خود جای داده است)،
- همچنین به دنیا آمدن الپیدیوس (Elpidios)، پسر داریوش.
Assassin’s Creed Origins
چند قرن بعد، رویدادهای Assassin’s Creed Origins را بین سالهای 49 تا 38 قبل از میلاد در مصر دنبال میکنیم که به ما اجازه میدهد در نقش Bayek، از نوادگان الپیدیوس، و همسرش Aya بازی کنیم. بازی نشان میدهد که این زوج در حال تشکیل Hidden Ones به عنوان بخشی از مسیر انتقام گیری برای مرگ پسرشان، Khemu هستند. او توسط اعضای Order of the Ancients که آنها را مجبور به باز کردن معبد Isu کرده بودند، کشته شد.
این زوج در نهایت با جولیوس سزار، یکی از اعضای Order، درگیر و موفق به ترور او میشوند، اما در نهایت با قدرت و ثروت او نظم را گسترش میدهند. Bayek و Aya پس از انتقام پسرشان، مسیرهای خود را از هم جدا میکنند، Aya به رم سفر میکند تا به گسترش نفوذپذیری افراد پنهان در مجامع مختلف کمک کند، این در حالی است که Bayek در مصر باقی میماند.
Assassin’s Creed Mirage
Assassin’s Creed Mirage به سال 852 بعد از میلاد میرود و داستان Basim و سفر او برای عضو شدن به عنوان Hidden One در شهر بغداد را دنبال میکند. Basim در طول سفر خود و و مقابله با تاثیرات نهاد حکومتی که شهر را کنترل میکند، بیشتر در مورد روحی که مورد عذاب و زجر او میشد، میآموزد و دوباره با دوست دوران کودکیاش ارتباط برقرار میکند.
Basim از طریق تعاملی که بین او با حاکمیت و گروه پنهان پیش آمده، به این موضوع پی میبرد که او تناسخ یکی از خدایان Isu به نام لوکی است و دوست دوران کودکی و روح عذاب دهندهی او، هر دو تصویر و تجسمهایی از این بخش پنهان از وجود او بودند که که او با درک و شناخت خود، با آنها ادغام میشود. بازی با یادآوری روابط تیره او با خدایان دیگر به پایان میرسد و او مشتاقانه منتظر پیوستن مجدد با آنهاست.
Assassin’s Creed Valhalla
وقایع بازی Valhalla عمدتاً در انگلستان بین سالهای 872 و 889 میلادی رخ میدهد و داستان وایکینگ Eivor و سفر او را به همراه سایر Assassinها مانند Hytham و به ویژه Basim دنبال میکند.
Eivor در طول سفرش، رویایی از راگناروک دریافت میکند، که در واقع رویدادهای فاجعه بزرگ است و در نهایت Yggdrasil، درخت زندگی، ابر کامپیوتری را که Isu، خدایان شمال خود را برای تولد دوباره در آن آپلود کرده بودند، دنبال میکند. او از شبیه سازی والهالا بازدید میکند، اما پس از درگیری با Basim، که در نهایت نقش لوکی را به عهده گرفته بود، آنجا را ترک میکند.
او موفق میشود با آپلود Basim در Yggdrasil به درگیری پایان دهد. همچنین در Valhalla، تحول Order of the Ancients به Templars از طریق اقدامات رهبر آن زمان، پادشاه آلفرد، به تصویر کشیده میشود. داستان Eivor با پذیرفتن نقش خود به عنوان یک تناسخ از اودین (Odin) و همچنین یک ماجراجویی در اسکاتلند که Kassandra جاودانه در آن نقش آفرینی میکند، به پایان میرسد.
Assassin’s Creed
در اولین بازی Assassin’s Creed به دنبال Altair، یک قاتل بیپروا در بازه زمانی 1191 تا 1193 میلادی در طول جنگهای صلیبی در خاورمیانه میرویم و مبارزه او با تمپلارها، و کشف توطئه فرمانده او که اعضای Assassin’s Brotherhood را کنترل میکرده، مشاهده میکنیم. این اولین حضور رسمی فرقهی برادری در خط زمانی Assassin’s Creed است.
در پایان، Altair متوجه میشود که سیب عدن که رهبر سابقش برای کنترل دیگر Assassinها از آن استفاده میکرده است و او قصد از بین بردنش را داشت، طی درگیریهایی فعال شده و اطلاعاتی درباره Isu و مکان سایر مصنوعات به او میدهد. در کتاب مکاشفهها، ما همچنین درباره پایان زندگی Altair بیشتر میآموزیم، به ویژه اینکه چگونه او فرقهی برادری را در قسطنطنیه راهاندازی کرد و در حالی که دانش خود و سیب عدن را در کتابخانه مخفی خود پنهان میکرد زندگیش خاتمه یافت.
Assassin’s Creed The Ezio Trilogy
احتمالاً محبوبترین دوران Assassin’s Creed، با ماجراهای Ezio شروع میشود، که بیشتر زندگیاش را بین سالهای 1476 تا 1512 دنبال میکنیم. داستان او با تماشای کشته شدن پدرش Giovanni توسط تمپلارها شروع میشود و او به زودی متوجه می شود که پدرش از گروه Assassinها بوده و او هم تصمیم به ادامه دادن راهش میگیرد.
در قسمت دوم Ezio را دنبال میکنیم که در حال سرنگونی تمپلارهایی است که طبقه اشراف ایتالیا را کنترل میکنند. همچنین Rodrigo را که رهبر تمپلارها در آن زمان بود و از امکانات پاپ و مصنوعات Isu برای به دست گرفتن کنترل استفاده میکرد، پیدا میکند. در پایان این قسمت، Ezio از سیب عدن برای یافتن یک طاق پنهان در زیر واتیکان استفاده کرده که او را به هولوگرام Minerva که در مورد دومین فاجعه بزرگ هشدار می دهد، هدایت میکند.
Brotherhood نشان می دهد که Ezio به زودی از تصمیم خود برای زنده ماندن Rodrigo پشیمان میشود، زیرا پسرش Cesare گروهی از تمپلارها را رهبری میکند تا اکثر Assassinها را بکشند، اما Ezio در طول دوره Brotherhood، موفق میشود از سزار انتقام بگیرد و سیب عدن را که در اختیار فرقه تمپلارها بود و از آن استفاده می کردند، بازگرداند.
Revelations، قسمت پایانی داستان Ezio، او را در جستجوی دانش مورد نیاز برای پیشبرد Brotherhood نشان میدهد و این کار را با جستجوی کتابخانه مخفی Altair شروع میکند. او در نهایت موفق می شود آن را پیدا کرده و از توصیه Altair که مدتهاست مرده است پیروی میکند که مسیر او را دنبال نکند و غرق آگاهی سیب عدن نشود. اتزیو همچنین موفق می شود سیب عدن Altair را فعال کند که حاوی پیامی از Jupiter در مورد دومین فاجعه است.
داستان کوتاهی به نام Assassin’s Creed Embers وجود دارد که لحظات پایانی زندگی Ezio را در سال 1524 نشان می دهد، او در تاکستان خود در توسکانی بازنشسته شده است، تا زمانی که با مسافری از Assassin به نام Shao Jun ملاقات می کند که پس از ملاقات با او به چین باز میگردد.
Assassin’s Creed Chronicles: China
اولین ورود زمانی در سفرنامهها به داستان فرعی Assassin’s Creed Chronicles: China به دنبال Shao Jun پس از بازگشت به چین و نبرد او با نظام محلی تمپلارها؛ یعنی هشت سوارههاست. این گروه موفق می شود جعبه مرموز را از Shao Jun که یک آیتم مهم در سری فرعی بازی است بگیرند، اما در طول بازی او موفق می شود همه اعضا را ترور کند و Brotherhood را در چین بازسازی کند. متاسفانه، او نتوانست در این جریان جعبه مرموز را پس بگیرد.
Assassin’s Creed 4: Black Flag And Freedom Cry
Black Flag داستان یک دریانورد بیترس به نام Edward Kenway است که بین سالهای ۱۷۱۲ و ۱۷۲۲ در دنیای جزیرههای کارائیب به یک Assassin تبدیل میشود و سعی دارد رصدخانه مهمی را پیش از تمپلارها پیدا کند. اما در این راه، خیانت شریکش Bartholomew Roberts، که به تمپلارها کمک میکرد، او را با مشکلات فراوانی روبهرو میکند.
او پس از شنیدن خبر مرگ همسرش به ولز باز میگردد، همان زمانی که ما درباره تولد پسرش، Haytham Kenway، آگاه میشویم. بلافاصله پس از “Black Flag”، واقعههای “Freedom Cry” رخ میدهد که داستان Adewale، سرپرست Edward، بین سالهای ۱۷۳۵ و ۱۷۳۷ را روایت میکند. ما ماجراهای او را به عنوان بخشی از Brotherhood غربی هند دنبال میکنیم و اتحاد او با Bastienne صاحب فاحشه خانه را شاهد هستیم، که به او کمک میکند تا تجارت محلی بردهها را بهم بریزد. Adewale همچنین جعبه مرموزی که در قرن پیش از Shao Jun دزدیده شده بود را به دست میآورد و به Bastienne اعتماد کرده و آن را به او میسپارد.
Assassin’s Creed Rogue
Rogue مربوط به دنبال کردن زندگی شخصی به نام Shay Cormac بین سالهای 1752 تا 1760 است؛ یکی از Assassinهایی که سرخورده از فرقه برادری است که پس از کشتن اکثریت فرقهاش، از جمله Adewale در نهایت به سمت تمپلارها فرار میکند و در نهایت Shay Patrick Cormac از فرقه طرد میشود. این اتفاق به دلیل اختلافات ایدئولوژیکی بین Shay و Assassinها رخ میدهد. شای به دلیل تردیدها و ناکامی در تفاهم با رهبر گروه، به تدریج از این فرقه جدا شده و در ادامه به جمع تمپلارها میپیوندد.
او در کنار Haytham پسر ادوارد که او نیز به تمپلارها پیوسته کار می کند. این زوج سعی می کنند Achilles را متوقف کنند تا نتواند سایتهای پیشگام را دستکاری کند. Achilles که Shay را از گروه طرد کرده است رهبری فرقه برادری را بر عهده دارد.
البته در این مسیر Achilles موفق نمیشوند به موقع Shay را متوقف کند و تمامی گروهش از بین میروند و Achilles تنها بازماندهای است که Shay به او اجازه می دهد زنده بماند. بازی با نشان دادن Shay در حال ترور Charles Dorian، یک قاتل فرانسوی، در اواخر عمرش به پایان میرسد.
Assassin’s Creed 3 And Liberation
هر دو Assassin’s Creed 3 و Liberation همزمان اتفاق می افتند، اما با قهرمانان مختلف بین سال های 1760 و 1784 در آمریکای شمالی. در شماره سه داستان Ratonhnhake Ton را دنبال میکنیم که معمولاً با نام مستعارش، Connor شناخته میشود. دورهی Connor در زمانهای تاریخی مرتبط با کولونیهای آمریکای شمالی اتفاق میافتد و او جذب فرقه برادری استعماری تحت سرپرستی Achilles میشود.
Connor به جنگ علیه امپراتوری بریتانیا میپیوندد و در تلاشی برای گرفتن انتقام مادرش به تمپلارها حمله میکند و حتی در نهایت با پدرش، پدری که سالهاست با هم رابطهای ندارند، Haytham Kenway ملاقات میکند. در نهایت، رابطه بین Connor و Haytham در Assassin’s Creed III به یک تقابل مرگبار منجر میشود. در طول داستان، Connor موظف به مقابله با پدر خود، که در آن زمان رهبر تمپلارها است، میشود. تقابل بین آنها به یک نبرد نهایی میانجامد و در نهایت Connor پدر خود را میکشد.
این اتفاق در مراحل پایانی داستان رخ میدهد و کانر با شکست دادن Haytham Kenway وارد مواجههی نهایی با Charles Lee میشود و او را به قتل میرساند. Charles Lee یکی از اعضای کلیدی Order of the Templars است و مرگ او در داستان Assassin’s Creed III نقطه پایانی مهمی در داستان بازی است و پیچیدگیهای فراوانی را در داستان به وجود میآورد.
در بازی Liberation، داستان بزرگ شدن Aveline در منطقه بایو لوئیزیانا را دنبال میکنیم. او پس از اینکه مادر واقعیاش به طور رازآلودی ناپدید شد، با پدر ثروتمند و مادرخواندهاش زندگی میکند. زندگی او ماهیتی دوگانه دارد. ظاهرا Aveline به عنوان یک شخص مرفه شناخته میشود که با پدر و مادرخواندهاش زندگی میکند، اما او یک زندگی مخفی هم دارد؛ او به عنوان یک قاتل در سایهها فعالیت میکند. این دو شخصیت، او را در دو جهان متفاوت نشان میدهد؛ یکی جهانی از تجملات و اجتماعیترین زندگیها و دیگری جهانی سحرآمیز و پر از ماموریتهای پنهان.
در طول داستان، Aveline متوجه میشود که مادر واقعیاش هنوز زنده است و تمپلارها به دنبال کنترل یک منطقه هستند. او همچنین میفهمد که مادرخواندهاش رهبر تمپلارهای محلی است و او را آموزش داده تا نقش مهمی در این تشکیلات پیدا کند. اما نقشههای مخفی این تمپلارها در مقابل استقلال و اراده Aveline موفقیت آمیز پیش نمیرود. در نهایت، Aveline توانسته است مادرخوانده خود را به قتل برساند و در مسیر خود به عنوان یک Assassin پیش برود.
Assassin’s Creed Unity
Assassin’s Creed Unity بین سالهای 1776 و 1803 اتفاق میافتد و Arno Dorian، پسر Charles Dorian (قربانی Shay در پایان Rogue) را در سراسر انقلاب فرانسه دنبال میکند. همانطور که آرنو شروع میکند به دنبال کردن میراث پدرش به عنوان یک Assassin، تمپلارها طی جنگی منجر به مرگ پدر خوانده آرنو می شوند. البته باید اشاره کرد که پدر آرنو رهبر قدیمی تمپلارهای فرانسوی بود.
سفر آرنو به عنوان یک Assassin با طوفان Bastille آغاز میشود و به درگیر شدن او در انقلاب فرانسه و دسیسههای تمپلارهای فرانسوی تحت رهبری جدید ختم میشود. این سفر با Francois، رهبر کنونی تمپلارها، به پایان می رسد که هم خود و هم شریک آرنو، Elise را در حالی که تلاش می کرد از شمشیر عدن استفاده کند، میکشد.
Assassin’s Creed Chronicles: India
فصل دوم در Chronicles به دنبال Arbaaz Mir در سال 1841 است که علیه تمپلارهای بریتانیایی کار میکند که از نبرد بین امپراتوری بریتانیا و دولت سکهای پنجاب برای افزایش نفوذ خود سواستفاده میکنند. Sleeman، رهبر گروه تمپلاری که با Arbaaz درگیر است، به دنبال یک وسیله با ارزش با نام الماس کوه نور (Koh-i-Noor diamond) است. همچنین او از همان جعبه اسرارآمیزی که قبلاً به متعلق به Bastienne و Shao Jun بوده است، استفاده میکند.
پس از اتفاقات و درگیریهایی در مسیر داستان، Arbaaz موفق می شود الماس کوه نور را پیدا و Sleeman را ترور کند اما او قادر به دستیابی به جعبه مرموز نمیشود. در نهایت این الماس توسط ارباز به عنوان هدیه به دست Ethan Frye می رسد.
Assassin’s Creed Syndicate
سیندیکیت در طول انقلاب صنعتی در بریتانیا بین سالهای 1868 و 1916 اتفاق میافتد و در مورد فرزندان دوقلوی Ethan Frye، دوقلوهای جیکوب (Jacob) و ایوی (Evie) است که اخیراً یتیم شدهاند.
این زوج علیه Crawford Starrick، رهبر تمپلارها که شرایط زندگی در لندن را دستکاری میکند، شورش می کنند و جنایتکاران زیرزمینی اطراف لندن را به عنوان گروهی به نام Rooks متحد میکنند. این دوقولوها با هنری گرین، پسر Arbaaz، همکاری کرده تا پارچه عدن را پیدا کنند.
آنها موفق می شوند به این هدف برسند و در نهایت توسط ملکه ویکتوریا به عنوان شوالیه شناخته میشوند. در برخی از بخشهای بازی، ما تمرکز خود را به Lydia Frye، نوه جیکوبز، تغییر میدهیم که با چرچیل در طول جنگ جهانی اول، برای از بین بردن جاسوسان تمپلار کار میکند و در انجام این کار، با حکیمی به نام Aita مواجه میشویم که در واقع تناسخ شوهر جونو (Juno) است.
قبل از این اتفاق، یک بسته الحاقی یا DLC وجود دارد که قبل از حوادث اصلی مجموعه رخ میدهد. و دوقلوهای اصلی، را در مسیر جک ریپر، یک اساسینز سابق که اکنون به دنبال انتقام است، قرار میدهد. با دستگیری جیکوب به دست جک، ایوی در نهایت میتواند او را متوقف میکند.
Assassin’s Creed Chronicles: Russia
آخرین قسمت داستان بازی Assassin’s Creed قبل از دوران مدرن Chronicles Russia است که Nikolai Orelov را در آخرین ماموریت خود در سال 1918 دنبال می کند. این قاتل خسته وظیفه پیدا کردن جعبه مرموزی که قبلا هم به آن اشاره شد را به عهدهگرفته است و این مسیر او را به همکاری با آناستازیا، عضو بازمانده از خانواده رمانوف، میکشاند که ارتباطی با Shao Jun دارد.
در ادامه با کمک تواناییهای Shao Jun، آناستازیا و نیکلای موفق به شکست دادن تمپلارها میشوند. پس از بازگشت نزد اساسینزها، به دلیل ارتباط او با Shao Jun میخواهند بر روی او آزمایشی انجام دهند، که در ادامه به جای دیگر پناهنده میشود و در نهایت آناستازیا با کمک نیکلای از کشور فرار میکند.
عصر مدرن
بخشی از روایت داستان بازی Assassin’s Creed در دنیای مدرن و امروزی دنبال خواهیم کرد. این بخش جزییات بیشتری از داستان و همچنین سرنوشت گروهها و فرقهها در آینده را به ما نشان خواهد داد.
Desmond Miles
در فصل اول عصر مدرن، ما شخصیت Desmond Miles را به مدت چند ماه در سال 2012 دنبال میکنیم. او یک Assassin از عصر مدرن است که توسط جبهه مدرن تمپلارها، Abstergo اسیر می شود، زیرا آنها از آنیموس برای کشف خاطرات نوادگانش استفاده میکنند تا بتوانند مصنوعات ایسو را پیدا کنند. دزموند در نهایت آزاد می شود و با دیگر اعضای فرقه برادری همکاری می کند. Lucy، Rebecca و Shaun، که انیموس مخصوص به خود را دارند می توانند از آن برای مقابله با Abstergo استفاده کنند.
در این سفر، دزموند پس از فعال کردن یک سیب عدن، که از او برای کشتن لوسی استفاده می کند، توسط جونو تسخیر شده و از بدن او در کما برای کشف خاطرات Haytham و Connor استفاده می شود تا بتواند وارد معبد ایسو شود و شعله خورشیدی آینده را متوقف کند.
اما تلاشهای جونو سرانجام به ثمر نشست، زیرا دزموند برای استفاده از دستگاه باید همزمان جونو را آزاد کند و خود را قربانی کند. در ادامه دزموند تصمیم میگیرد تا جهان را از فاجعه نجات دهد و متأسفانه اجازه میدهد بدنش در این فرایند به دست Abstergo بیفتد.
Abstergo In Between
پس از مرگ دزموند، برخی از کارمندان Abstergo را دنبال میکنیم تا خاطرات دزموند را کشف کنند و رویدادهای بازیهایی مانند Black Flag، Unity و Syndicate را اجرا کنند. در طول این رویدادها، از طریق چشمان کارکنان مختلف Abstergo، ما متوجه می شویم که چگونه ضمیر جونو با سیستمهای Abstergo در هم آمیخته شده است. در ادامه مسیر داستان با دوستان قدیمی دزموند، Rebecca و Shaun، که هنوز در حال تلاش برای پیشی گرفتن از Abstergo هستند، دوباره آشنا میشویم.
در پایان این رویدادها، ربکا و شان موفق می شوند ایزابل، رهبر فعلی تمپلارها را ترور کنند، اما پس از آن مشخص شد که تمپلارها اکنون به طور کامل در کنار جونو کار میکنند.
Layla Hassan
اینجا آخرین بخش سری داستان بازی Assassin’s Creed است. Origins، Odyssey و Valhalla زندگی لیلا حسن را دنبال میکنند که به عنوان یکی از کارکنان Abstergo به دنبال جسد Bayek است. او در نهایت فرار میکند و توسط ربکا و دوست Assassinشان، ویلیام، استخدام میشود.
پس از یادآوری خاطرات کاساندرا، در نهایت با او در شهر آتلانتیس ملاقات میکند و اعضای هرمس را به ارث می برد، خودش جاودانه میشود و اجازه میدهد که کاساندرا در نهایت بمیرد. همچنین با Aletheia، شریک لوکی که بیدار شده است ملاقات میکند و او به لیلا کمک می کند تا نحوه استفاده از این مصنوع را یاد بگیرد. تا سال 2020، عواقب قربانی شدن دزموند باعث ایجاد ناهنجاریهایی میشود و Assassinها سیگنالی ناشناس از آنیموس دریافت میکنند تا چیزی را در خرابههای عجیب وایکینگها در آمریکای شمالی و خاطرات Eivor را کشف کنند.
این در نهایت آنها را به Yggdrasil هدایت میکند، جایی که لیلا وارد کامپیوتر میشود و مشخص می شود که Basim از داخل سیگنال را به Animus ارسال کرده است. بسیم و لیلا در نهایت جای خود را عوض میکنند و Loki با Aletheia که هنوز در داخل Staff of Hermes محبوسند، دوباره به هم میپیوندد.
لیلا اکنون در The Grey زندگی می کند، یک زندگی پس از مرگ دیجیتال در داخل Yggdrasil، در کنار دزموند، که وجدانش توسط Abstergo پس از یافتن او دوباره در سیستمشان بارگذاری شد. با حضور بسیم در دنیای مدرن، Assassinهای باقی مانده در اعتماد به او مردد هستند. این منجر به تلاش او برای جلب اعتماد آنها میشود و به آنها اجازه می دهد تا خاطرات قبلی خود را در طول میراژ دوباره زنده کنند.
جمعبندی
در کنار جذابیت گیمپلی با کنترل شخصیتهای فراوان، خط داستان بازی Assassin’s Creed به عنوان یک اثر هنری و داستانی درخشان، بازیکنان را به دنیای تخیلی پیچیده و جذاب خود میکشاند. این داستان چهارده قسمت اصلی و نسخههای جانبی را دربرمیگیرد که هر کدام به یک دوره تاریخی خاص میپردازند. ترکیب دقیق افسانه و تاریخ، ماجراجوییهای هیجانانگیز و پیچیدگی شخصیتها، سری بازی Assassin’s Creed را به یک اثر چند بُعدی تبدیل کرده است که همچنان مورد توجه و تحلیل طرفداران خود قرار دارد. چه جنبههایی از داستان این بازیها برای شما جذاب بوده و به نظر شما این مجموعه تا چه اندازه موفق به ترکیب عناصر تاریخی، علمی، و افسانهای شده است؟
منبع par30games.net