یکشنبه , می 19 2024

نقد و بررسی بازی RoboCop: Rogue City

[ad_1]

بازی RoboCop: Rogue City ظاهر و حس و حالی نوستالژیک دارد و از این نظر به فیلم RoboCop محصول ۱۹۸۷ نزدیک است. اما متاسفانه در بسیاری از عناصر خود در گیم‌پلی، داستان و جلوه‌های بصری فراتر نمی‌رود و تنها به یک محصول صرفاً سرگرم‌کننده تبدیل می‌شود.

تبلیغات

داستان روبوکاپ بین قسمت دوم و سوم از مجموعه فیلم‌های روبوکاپ جریان دارد. گروهی از پانک‌های دیوانه به نام Torch Heads با تصرف ایستگاه تلویزیونی دیترویت، پیامی را به همه شهروندان دیترویت می‌رسانند و آن ظهور یک جنایتکار به نام «مرد جدید شهر» است. در این مقطع است که روبوکاپ وارد می‌شود تا جلوی این گروه شرور را بگیرد.

اما داستان از جایی گره می‌خورد که روبوکاپ به علت ضربه در سر، دچار گلیچ شده و از نجات یک شهروند باز می‌ماند. خاطرات انسانی که از مغز او برای ساخت روبوکاپ استفاده کرده‌اند باعث بروز هذیان و پریشانی در او می‌شود. داستان بازی و به خصوص سرعت پیش‌روی داستان در آن، خسته‌کننده و کلیشه‌ای است؛ داستانی سطحی که تنها بهانه‌ای می‌شود برای کشتارهای دسته جمعی که به شکلی لذت بخش صورت می‌گیرد.

Robocop: Rogue City

همه چیز در روبوکاپ سطحی است اما به صورت سرگرم‌کننده و جذابی پیش می‌رود که تنها در هنگام انجام بازی نظر را به خود جلب می‌کند و پس از آنکه بازی به پایان می‌رسد، هیچ چیز قابل توجه‌ای از خود به یاد نمی‌گذارد.

اولین چیزی که وقتی کنترل روبوکاپ را به دست می‌گیرید نظرتان را به خود جلب می‌کند، حرکت کند دوربین است. هر قدم که برمی‌دارید، بدنه فلزی سنگین روبوکاپ به صدا درمی‌آید و کاملا سنگین بودنش را حس می‌کنید. این سنگین بودن بدنه باعث می‌شود تا حرکت دوربین کند باشد و حس بودن در یک پیکره رباتی را به خوبی القا نماید. علی‌رغم این کندی که به زودی به آن عادت خواهید کرد، گان‌پلی بازی سریع و شلوغ است.

 اولین سلاحی که در دسترس شما قرار می‌گیرد، پیستول Auto-9 است که استفاده از آن بسیار سرگرم کننده خواهد بود و البته اغراق نیست اگر بگوییم که می‌توان بازی را تنها با استفاده از این سلاح کوچک به اتمام رساند.

یکی از بخش‌های بسیار سرگرم کننده روبوکاپ، استفاده از محیط برای مبارزه با دشمنان است. می‌توانید از صندلی گرفته تا مانیتور و کپسول‌های گاز را به دشمنان پرتاب کنید و همه را در کسری از ثانیه به جسدهای بی‌جان و تکه تکه شده مبدل سازید. همین هم باعث می‌شود تا بازی در نوع خود بسیار خشن باشد و شاهد به راه افتادن خون روی دیوارها و اجسام بازی باشید.

Robocop: Rogue City
نورپردازی بازی و طراحی محیط آن خوب است و حال و هوای دهه ۸۰ میلادی را القا می‌کند

طراحی محیط‌های بازی نیز جذاب و قابل توجه است و با اینکه شاهد گرافیک فنی بالایی نیستیم اما جزئیات کوچک در طراحی فضاهای آن، سبب شده‌اند تا این بازی بسیار به حال و هوای فیلم روبوکاپ محصول سال ۱۹۸۷ نزدیک باشد و کاملا حس بودن در فضای دهه ۸۰ میلادی را منتقل کند.

بازی از نظر فنی باثبات است و افت فریم اندکی در آن مشاهده می‌شود. با این حال، تکسچرها معمولی و گاهی نیز بی‌کیفیتند و ممکن است حس کهنگی به دست بدهد.

بازی اما یک مشکل مهم دارد و آن شخصیت‌های غیرقابل بازی یا NPCها هستند. بسیاری از شخصیت‌ها شبیه یکدیگر صحبت می‌کنند و همین سبب می‌شود تا حس کنید شخصیت‌های بازی کلونی از یکدیگرند. گاهی نیز بعضی از آن‌ها انیمیشن‌های حرکتی مصنوعی و خنده‌داری دارند و البته این مشکل خاص باعث می‌شود تا حس و حال بازی به فیلم‌های دهه ۸۰ نزدیک باشد و به شکلی ناخواسته، حس نوستالژی به دست بدهد.

Robocop: Rogue City
گان پلی روبوکاپ جدید واقعا جذاب از آب در آمده است

بازی Robocop: Rogue City تنها به تیراندازی محض خلاصه نمی‌شود. برای آنکه روندی تکراری را در بازی شاهد نباشیم، شما باید به اسکن محیط بپردازید و با جمع‌آوری سرنخ‌‎ها، پرونده‌های جنایی را پی بگیرید. اما همین عنصر نیز بسیار پیش پا افتاده و سطحی است و شما عملا کاری جز فشردن یک دکمه و نگه داشتن آن روی یک شئ مشخص نمی‌کنید. در گفت‌وگوهای درون بازی نیز باید دست به انتخاب بزنید که یکی از مواردی است که من اصلا وجودش را در بازی درک نمی‌کنم. به واقع این چه مرضی است که به جان بازی‌ها افتاده؟ در هر بازی، باید حتما چیزی را به زور انتخاب کنید تا در نهایت، شاهد پایان‌های مثلا «متفاوت» باشید. علاوه بر این مرض، در بازی یک ویژگی اضافه دیگر نیز وجود دارد و آن درخت مهارت‌هاست.

متاسفانه انگار اکثر بازی‌های امروزی مبتلا به یک مرض شده‌اند و آن هم درخت مهارت‌هاست. انگار هر بازی روز ملزم است تا درخت مهارت داشته باشد. از یک بازی ریسینگ گرفته تا حتی یک بازی اکشن! سوال اینجاست که درخت مهارت‌ها، به جز یک جنبه ظاهری کاملا سطحی که عدم استفاده از آن، منجر می‌شود تا نتوانید بعضی از فعالیت‌ها را در بازی پیش ببرید، چه کارایی مشخصی در بازی دارد؟ آیا به عمق گیم‌پلی آن می‌افزاید؟ آیا مهارت‌های خارق‌العاده‌ای تدارک دیده؟ و آیا با یک بازی نقش‌آفرینی طرف هستیم؟ بودن درخت مهارت‌ها در یک بازی مانند روبوکاپ تنها به سرعت گیم‌پلی آن لطمه می‌زند و سبب می‌شود تا با یک بازی درجه دوم روبه‌رو شویم. به واقع چه می‌شد اگر به جای آنکه مخاطب مجبور باشد تا هر بار به خاطر لول‌آپ‌‌های سطحی که هیچ حس پیشرفتی را نیز به او القا نمی‌کنند، تنها به واسطه انجام یک بار به یک میزان مشخص، مهارت او در آن زمینه افزایش یابد؟ درست مانند GTA V که به جای استفاده از درخت مهارت‌ها، بر اثر دویدن یا تیراندازی به یک مقدار مشخص، مهارت دویدن و تیراندازی کاراکتر را ارتقا می‌داد.

Robocop: Rogue City

یکی دیگر از مرض‌هایی که اغلب بازی‌های امروزی مانند همین روبوکاپ به آن دچارند، استفاده از ماموریت‌های فرعی برای افزایش مدت زمان گیم‌پلی است. با این حال، خوشبختانه در روبوکاپ شاهد ماموریت‌های فرعی بعضا جالب و سرگرم‌کننده‌ای هستیم که به تدریج بر سر راه شما قرار می‌گیرند. به دلیل آنکه محیط بازی سندباکس است، می‌توانید کاملا ماموریت‌های مهم اصلی را نادیده بگیرید و به جای آن، برگه جریمه را روی یک ماشین که در جای نامناسبی پارک کرده، قرار دهید. ماموریت‌های فرعی روبوکاپ متنوع‌ هستند؛ از کمک به مراجعه‌کنندگان ایستگاه پلیس گرفته تا حل پرونده قتل یک بازیگر در آن به چشم می‌خورند. این ماموریت‌های فرعی کمی به بازی تنوع می‌بخشند و گاهی بامزه‌اند. مثلا در همان اوایل بازی، یک مجرم تحت تعقیب که برای دستگیری او جایزه گذاشته شده، خود را به ایستگاه پلیس می‌رساند و از روبوکاپ می‌پرسد که آیا حالا که خود را معرفی کرده، جایزه را دریافت می‌کند؟ می‌توانید در پاسخ به او، کمی دل رحم عمل کنید و بگویید که از مجازات او کاسته خواهد شد. در این صورت، نظر عموم را به خود جلب می‌کنید. اما می‌توانید قاطع و بی‌رحم باشید و بگویید که هیچ تخفیفی در مجازات او در نظر نخواهید گرفت. گرچه در نهایت هیچ تفاوتی بین این دو انتخاب نخواهد بود، اما اتفاقات بانمکی از این قبیل، باعث شده‌اند تا روبوکاپ لحظات مفرحی داشته باشد.

Robocop: Rogue City

تکمیل تمام ماموریت‌های بازی، اعم از اصلی و فرعی، حدودا بیست ساعت به طول خواهد انجامید که برای یک بازی اکشن اول شخص داستانی، مقدار مناسبی به نظر می‎‌رسد. با این حال بعد از آنکه بازی به پایان می‌رسد، حس خاصی القا نمی‌کند. ممکن است بگویید این فقط یک بازی است و نباید انتظار خاصی از آن داشت. اما به نظرم، می‌شد با حذف عناصر بی‌جایی مثل درخت مهارت‌ها و گفت و گوهای انتخابی، و با غنی کردن بیشتز گیم‌پلی و طراحی مراحل آن، و از طرفی بهبود داستان و حذف موارد اضافی آن، به نتیجه‌ای بسیار بهتر از آن چیزی که اکنون با آن روبه رو هستیم، دست یافت.


این بازی روی PC تجربه و بررسی شده است

OpenCritic

[ad_2]
منبع gamefa.com

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

3 × سه =