سه‌شنبه , می 21 2024

نقد فیلم The Killer | قاتل بی‌هویت

[ad_1]

«فنیچر» را می‌شناسید، کارگردان بزرگ آمریکایی که در کارنامه‌اش فیلم‌های درخشانی همچون «هفت» و «فایت کلاب» را دارد. کارگردانی که سال‌هاست نتوانسته آن موفقیت اواخر دهه نود و اوایل 2000 را تکرار کند. حال فیلم جدید او یعنی The Killer روی پرده سینما رفته و در آن بازیگر قابل و قدرتمندی همچون «مایکل فاسبندر» به ایفای نقش پرداخته ‌است. فیلمی که یک اثر جنایی قابل قبول است اما وقتی که اسم فنیچر به میان می‌آید نه تنها اینکه اُبهت فیلم بالا نمی‌رود بلکه انتظارات باعث می‌شود تا پی ببریم که فیلم The Killer یک اثر ضعیف است که اصلا و اصلا در حد فنیچر نیست.

matz r1 47 20221201cs v14 dovi 20230421.0094807 wide ae633c8b5ca04d5b0ecac0c1fc636e82e636fde4 s1100 c50

فیلم با چندین مونولوگ شروع می‌شود که خط مشی و جهان‌بینی شخصیت اصلی داستان یعنی آدمکش را شکل می‌دهد. مونولوگی که فقط در ساحت کلمات می‌تواند جهان‌بینی آدمکش باشد و در اصل هیچ تصویری به این جهان‌بینی نمی‌دهد. گویی فنیچر فراموش کرده که سینما اُبژکتیو است نه سوبژکتیو. در واقع این دیالوگ‌های زیاد، هیچ کمکی نمی‌کند تا ما به آدمکش نزدیک شویم. اما سکانس اول خوب است. هم اکشن، هم تعقیب و گریز و هم پروسه ترور. دیوید فنیچر آرام آرام این صحنه‌ها را می‌سازد و سعی نمی‌کند تا الکی تمپوی فیلم را بالا ببرد. اما همین که صحنه اول تمام می‌شود، فیلم در مراحل بعدی خود ثابت می‌کند که یک اثر کاملا بیگانه با مخاطبینش است. مثلا صحنه بازگشت به خانه را متصور شوید. آدمکش به خانه بازمی‌گردد و متوجه می‌شود که همسرش، نامزدش یا هرچه، توسط اشخاصی نامعلوم مورد ضرب و شتم قرار گرفته است. در بیمارستان یک پسرِ احتمالا مکزیکی داستان را به آدمکش ما می‌گوید و سپس او عازم انتقام می‌شود. این پسر کیست؟ چه نسبتی با آدمکش دارد؟ چرا و چگونه به این خانواده نزدیک شده است؟ اصلا نامزد او کیست؟ چرا باید برای من مخاطب مهم باشد که او کتک خورده؟ من که اصلا او را نمی‌شناسم!

البته این مشکل در ساخت کاراکتر بیشتر از همه معطوف به خود آدمکش است. هیچ یک از مونولوگ‌هایی که او می‌گوید باعث نمی‌شود تا ما او را بشناسیم و این موضوع به کاراکتر ما بُعد مرموزی نمی‌دهد، بلکه روایت را ناقص نگه می‌دارد. ما تقریبا دو ساعت را با کسی همراه می‌شویم که اصلا او را نمی‌شناسیم. مثلا او به هنگام کشتن چند جمله را هی تکرار می‌کند. «پیش بینی کن» ، «بی‌گدار به آب نزن» ، «به هیچکس اعتماد نکن» ، «تنها در نبردی بجنگ که بهت پول دادن تا توش بجنگی» شاید مهمترین جمله نیز همین آخری باشد؛ ما کی در این فیلم دیدم که آدمکش برای قتل‌هایش پول بگیرد؟ اصلا پولی در میان بود؟ یا دوباره برگردیم به معشوقِ آدمکش. او (آدمکش) برای انتقام به سراغ سه چهار نفر خاص می‌رود. در طول پروسه انتقام چندبار رابطه عاطفی این آدمکش با نامزدش حس شد؟ او صرفا از روی میلِ قتل، داشت می‌کشت و بقیه چیزها صرفا لفاظی بوده و بس.

مهم‌تر از همه نیز فهمیدن بک‌گراند یک کاراکتر است. او چگونه و چرا آدمکش شده است؟ کجا دوره دیده؟ صرفا یک روانی است؟ دقت می‌کنید؟ هیچ‌چیز درباره او مشخص نیس و این نقطه قوت فیلم The Killer نیست بلکه نقطه ضعف آن است.

یا خانه آدمکش را در نظر بگیرید و ببینید که چقدر کاراکتر آدمکش، رفتارش با ادعایش تناقض دارد. بارها در فیلم نشان داده می‌شود که آدمکش بسیار با دقت است و به کوچکترین جزئیات نیز توجه کرده و در چندین شهر مکان‌های مخفی برای خود ساخته است، چرا که او تمام احتمالات را پیشبینی می‌کند. تا اینجا درست، اما چرا خانه او اینقدر در دسترس بود تا نامزدش کتک بخورد؟ مگر یک آدم حرفه‌ای احتمال نمی‌دهد که شاید برای انتقام یا هرچه به خانه او بروند؟

همان‌طورکه اشاره کردیم فیلم از بابت ساخت و روایت با مشکلات بسیار متعددی روبرو است که این موضوع از دیوید فنیچر بعید است. اما در کنار این مشکلات، فیلم The Killer اکشن خوبی دارد که حداقل مخاطب را پای صفحه نمایش نگه می‌دارد و چند بزن و بکوب حسابی را نشان مخاطب می‌دهد. مثلا مبارزه با آدمکشی که سگ داشت. نماها خوب، نور درست و اکشن نیز ساده و به دور از هرگونه اضافه بازی بود.

در این اکشن‌ها فنیچر جزئیات را نیز به خوبی رعایت کرده. مثلا آدمکش پیشبینی می‌کرد که فلان اتفاق خواهد افتاد اما این اتفاق نمی‌افتاد! مثلا وقتی که با میخ بر سینه رئیس بزرگ زد، احتمال داد که تا هفت دقیقه زنده خواهد بود اما او در عرض چند ثانیه کشته شد. این چیزها هرچند کوچک اما مهم هستند که در ساختِ اکشنی قابل قبول کمک شایانی را به فضای کلی فیلم The Killer می‌کنند.

البته تمامی کشتارها برای انتقام خوب بود به غیر از آخری که بازهم مسئله را به عدم شناخت کاراکتر می‌رساند. آدمکش در مرحله پایانی سراغ کسی رفت که گویا او، پولِ این کشت و کشتار را داده بود. آدمکش چندین دیالوگ با وی برقرار می‌کند و در کمال تعجب او را نمی‌کشد. چرا؟ آدمکش حتی از جان یک راننده تاکسی نیز نگذشت و کم مانده بود در سکانس افتتاحیه یک سرایدار را بکشد، اما همین که بحث به یک بورژوازی پولدار رسید، او را نکشت؟ چرا؟ مگر او قاتل بی‌رحم نیست که از کسی نمی‌ترسد؟ پس چرا غول مرحله آخر را نکشت؟

michael fassbender the killer 01 700x400 1

در پایان می‌شود گفت که حتی نام دیوید فنیچر بزرگ نیز نتوانست فیلم The Killer را نجات دهد و این فیلم را می‌شود صرفا یک فیلم خوب اکشن نامید که در حد یک کارگردان تازه‌کار است. The Killer  ضربه اصلی را از ساخت شخصیت اصلی‌اش می‌خورد و چون این کاراکتر ساخته نشده، فیلم هم آن طور که باید ساخته نمی‌شود؛ چرا که The Killer تماما یک فیلم کاراکتر محور است.

The Review

فیلم The Killer

[ad_2]
منبع psarena.ir

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

نوزده + 1 =