[ad_1]
بازی Hollow Knight برای اولین بار در ۲۴ فوریه ۲۰۱۷ توسط استودیو Team Cherry، یک استودیوی بازی مستقل مستقر در شهر آدلاید، استرالیای جنوبی منتشر شد و در طول سه سال گذشته، به یک بازی مستقل بسیار معروف تبدیل شده است. این بازی بیش از سه و نیم میلیون نسخه فروش داشته و همچنین افتتاحیه در AGDQ 2019 بود. تیم Cherry هنگام ساخت Hollow Knight یک هدف داشت: آنها میخواستند جهانی بسازند که به بازیکنان اجازه دهد در اکتشاف کاملاً گم شوند. ما میتوانیم این تمایل را در طراحی Hollow Knight مشاهده کنیم. در این مطلب نگاهی کامل به داستان بازی Hollow Knight خواهیم داشت، توجه داشته باشید که این مطلب سراسر محتوای داستانی بازی را فاش خواهد کرد.
جالب و مستقل
سطوح در Hollow Knight بسیار زیاد هستند، با اسرار و پاداشهایی که در هر گوشه و کناری پنهان شدهاند، چه جذابیتهای قدرتمند، تواناییهای خاص یا حتی در بعضی مواقع سیستم ناوبری بازی از بازیکن میخواهد تا برای نقشهاش کار کند و آنها را مجبور میکند نقشهای قویتر بسازند. تصویر ذهنی از جهان در ذهن آنها امتیاز کریستوفر لارکین و آثار هنری آری گیبسون نیز به این امر کمک میکند که فضایی را ایجاد کند که بازیکن نمیخواهد آن را ترک کند. اما یک جنبه از بازی Hollow Knight وجود دارد که باعث میشود افراد خوره بازیهایی با داستانهای پیچیده بارها و بارها به این بازی برگردند: ساختمان جهان این بازی.
بازی Hollow Knight از طریق ساختمان جهانی خود هالوونست را به یک پادشاهی زنده تبدیل میکند. وقتی به ساختارهای فرسوده یا درهای بزرگ حصاردار نگاه میکنید، میتوانید تاریخ باستانی این سرزمین را حس کنید، هیچ چیز احساس این را نمیدهد که به طور تصادفی در بازی قرار گرفته است. در این دنیا وجود هر چیزی، دلیل خاص خودش را دارد؛ با این تفاوت که کشف این دلایل ساده نیست. روایت بازی Hollow Knight زیر لایههای گفتگوی NPC، توضیحات آیتمها، تبلتهای داستانی و حتی محتوای اضافی مانند کمیک Quirrel و Fangamer’s Wanderer’s Journal مدفون شده است.
در این سه سال گذشته، تحقیقات دیوانهواری توسط جامعه Hollow Knight برای درک دنیای گسترده ساخته Team Cherry انجام شده است و ما حتی به نقطهای رسیدهایم که مردم به نشانههای درون بازی نگاه میکنند تا زبان لوگوی هالوونست را رمزگشایی کنند به همین دلیل تا الان تئوریهای دیوانهوار زیادی معرفی شده است. در این مقاله ما سعی کردهایم به اکثر این افسانهها و تئوریها بپردازیم، اما قابل به ذکر است که بعضی تایید نشده و برای بهتر دانستن افسانه بازی، سری به سایت بازی هم بزنید. در این مقاله رسانه پارسی گیمز سعی دارد به گوشه و کنارهای این بازی دوست داشتنی بپردازد، پس با ما همراه باشید:
تاریخ داستان و اتفاقات قبل از بازی
این یک واقعیت ساده در زندگی است که هر انسانی خدایی را میپرستد، چه فناوری، چه ایدئولوژیها، یا در مورد ما، خدا. همانطور که مشخص است، موجودات موجود در هالوونست (Hallownest) تقریباً به همین ترتیب عمل میکنند. از پوست خزهای که از رویای یک قورباغه غول پیکر به وجود آمده است، تا کودکانی از تمدن باستانی که به معنای واقعی کلمه تاریکی را میپرستیدند، در دنیای بازی Hollow Knight چیزهایی برای پرستش کم نیست. داستان ما با موجودی آغاز میشود که بسیار شایسته پرستش است: موجودی که از لاشه Wyrm متولد شده است. ویرمها (Wyrm) موجودات باستانی بودند که حشرات را به دام خود میکشیدند.
این لاشهها را هنوز میتوان در Kingdom’s Edge پیدا کرد و این تنها فرصت ما برای دیدن ویرمها است. در زمانی که بازی Hollow Knight شروع شده، هیچ ویرمی در جهان باقی نمانده است. آنها موجودات فوق العاده درازی بودند که اندامی دراز و بدون گوشت داشتند. یکی دیگر از ویژگیهای اسرار آمیز ویرمها این بود که آنها نوعی قدرت پیشبینی یا آینده نگری داشتند و اساساً میتوانستند آینده را تا حدی ببینند اما مشخص نیست که این توانایی چقدر موثر بوده است. با در نظر گرفتن اینکه چگونه کل نژاد منقرض شد، این توانایی آیندهنگری باید بسیار قدرتی مزخرف بوده باشد.
با اشاره به لاشه ویرم خاص خودمان، توضیح داده میشود که این ویرم در سراسر کوههای دوردست و مناطق بایر آن سوی هالونست سفر کرده است. هنگامی که به هالوونست رسید، ویرم مرد، البته واقعا نمرد. در داخل لاشه، یک تخم رنگ پریده و شکسته نشسته است که از آن شکل جدیدی از ویرم بیرون آمده است، موجودی با پوسته ناچیز. این شکل از ویرم معمولاً به عنوان پادشاه سفید نامیده میشود و او اساساً مسئول تمام اتفاقاتی است که در بازی Hollow Knight رخ میدهد.
پادشاه سفید موجودی برتر است، نوعی از موجودات که بالاتر از همه موجودات دیگر وجود دارد. گفته میشد که بدن او با منظره ای درخشان میدرخشید طوری که به کسانی که به او نگاه میکردند آسیب میرساند. به نظر میرسید هدف نهایی پادشاه سفید با هدف سایر ویرمها همسو باشد. در دیالوگی از مستر قارچ گفته میشود «… ویرمها حشرات را به درون خود میکشاند، تا زمان بگذرد و پادشاهیها سقوط کنند».
به عبارت دیگر، این فقط در طبیعت آنهاست. سگها دمهایشان را تکان میدهند، گربهها میو میو میکنند، و ویرمها مقادیر انبوهی از حشرات را به خدمت خود میآورند تا پادشاهیها و تمدنهای دیرپایی را تشکیل دهند و اینجا در گوشهای دور از جهان، پادشاه سفید از جسد سابق خود بیرون آمد و شروع به ساختن پادشاهی ابدی خود، هالوونست کرد. فقط یک مشکل کوچک وجود دارد … افرادی هستند که هنوز در آنجا زندگی میکنند.
زنده شدن هالوونست
منطقهای که در نهایت به هالوونست تبدیل میشود، قبلاً پر از مانتیسها، زنبورها، پروانهها، عنکبوتها، قارچها و بوتهها بود. هر یک از این گروه ها قبلاً با فرهنگها و جوامع خاص خود فعالیت میکردند و هر گروه تعامل متفاوتی با پادشاه سفید داشت. یکی از گروههایی که پذیرای ورود پادشاه سفید بود، قارچها بودند. این موجودات قادر بودند از طریق یک ذهن مشترک با یکدیگر ارتباط برقرار کنند. قارچها این ذهن مشترک را به عنوان یک نقطه قوت میدانستند، و در مورد آن به نوعی از خود راضی بودند. در نهایت، قارچها حکومت پادشاه سفید را پذیرفتند و آینده نگری او را سپری در برابر خطرات آینده میدانستند. گروه دیگری که با قارچها زندگی میکنند قبیله مانتیسها هستند.
مانتیسها تاریخچه فرهنگی غنی دارند که به مدتها قبل از تولد هالوونست میرسد. مانتیسها قبیلهای مغرور هستند که به اثبات قدرت بدنی خود اعتقاد دارند. این قبیله به شدت در مورد قلمروی خود حساس هستند اما به کسانی که قدرت زیادی از خود نشان میدهند احترام میگذارند. این قبیلهها توسط چهار لرد قدرتمند مانتیس رهبری میشدند. قبیله مانتیس هیچ علاقه ای به پادشاهی پادشاه سفید نداشت، اما بالاخره به آتش بس رسیدند. قبیله مانتیسها در ازای استقلال خود از هالوونست، جانوران دیپنست را از حمله به هالوونست باز داشتند. مطمئن نیستیم که چرا آنها فقط از خروجیهای دیگر از دیپ نست بیرون نرفتند، اما بالاخره این اتفاق افتاد.
بیایید به دیپنست برویم. اکنون بسیاری از قبایل مختلف هالوونست به اندازه کافی مهربان بودند که داستانها و اختلافات قدیمی را پشتسر بگذارند و تقریباً همه چیزهایی را که ما باید در مورد آنها بدانیم توضیح میدادند ولی متاسفانه حشرات دیپنست این کار را نکردند. میدانیم که عنکبوتهای دیپنست با سیستم سلطنتی زندگی میکردند همچنین در دیپنست گروه جداگانهای از عنکبوتها وجود دارند که در مقطعی در گذشته به دیپنست مهاجرت کردند. این گروه به Weavers یا بافندهها معروف بودند و فرهنگ و تاریخ خود را در دیپنست ایجاد کردند. آنها از ماشینهای بافندگی ابریشم برای بافتن داستانها، طلسمها و سپرها استفاده میکردند. چیزی که ما به طور قطع در مورد دیپنست میدانیم این است که آنها واقعاً نمیخواستند کاری با هالوونست داشته باشند. زخم کشمکشهای روابط دیپنست و هالوونست با گذشت زمان به طرز دردناکی دهان باز میکرد اما در حال حاضر، به نظر میرسد که این دو نسبتاً از یکدیگر جدا ماندهاند. بخش دیگری از هالوونست قبلی شامل Greenpath یا گرینپث است. تا آنجا که ما میتوانیم بگوییم، قارچها، مانتیسها و عنکبوتهای دیپنست هیچ موجود برتری را نمیپرستیدند.
سرزمینی که ما به عنوان گرینپث میشناسیم توسط موجود برتر به نام Unn ایجاد شده است. Unn از ذهن بزرگ خود استفاده کرد تا رویای پوشش گیاهی گرینپث را در غارهای زمانی بیثمر ببیند. پیروان Unn با نام Mosskin یا ماسکین، نیز از رویای Unn متولد شدند و او را به عنوان خالق خود برگزیدند. گرینپث در دوران اوج خود در واقع بسیار بزرگتر از آنچه در بازی میبینیم بود. شهروندان گرینپث خود را به عنوان یک جامعه نسبتاً توسعهیافته نشان دادند. آنها معبدی در دریاچه Unn ساختند تا او را پرستش کنند و حتی خط دفاعی خاص خود را داشتند، با شوالیههایی از خزه که در مبارزه مهارت داشتند و از میخ و پوسته به عنوان سلاح استفاده میکردند. قانون Unn حتی پس از ورود پادشاه سفید همچنان به قوت خود باقی ماند، اما به نظر میرسد آنها به پادشاه اجازه دادند تا جادهای را از طریق سرزمینهای خود ایجاد کند که مسافران را به قلب هالوونست هدایت میکند از این رو گرینپث یا مسیر سبز نامیده میشود.
بعد زنبورها را داریم و در حالی که هیچ اطلاعاتی در مورد اینکه چگونه این زنبورها میتوانند به خدای فیزیک تبدیل شده و میتوانند همه قوانین شناخته شده هوانوردی را نادیده بگیرند وجود ندارد، اما میدانیم که آنها چگونه به پادشاه سفید واکنش نشان دادند. این حشرات تصمیم گرفتند که کندو خود را از سایر نقاط جهان ببندند و تنها زنبورهای گشتی قادر به ورود و خروج از کندو بودند. بنابراین بله، زنبورها در این داستان تقریباً حضور خاص و خاصیت دقیقی ندارند.
و در نهایت، ما قبیله شبپره را داریم. در بازی، تنها محل سکونت پروانهها Resting Ground است، اما این قبیله ممکن است در یک نقطه در قله کریستال نیز ساکن بوده باشند. اکنون همانطور که همه ما میدانیم، پروانهها در زندگی واقعی فقط احمقهای کامل هستند اما در مورد پروانههای بازی Hollow Knight، خوب … داستان کمی پیچیده است. نژاد پروانه به عنوان یک گروه نسبتاً صلحطلب توصیف میشود که تعداد کمی از آنها سلاح به دست گرفتهاند. در طول سلطنت پادشاه سفید، نژاد پروانه در میان رویاها و مردگان جستجو میکرد و اهمیت به یاد آوردن کسانی که درگذشتهاند را نشان میداد و همچنین یاد میگرفت که چگونه رویاها را شکل دهند. شبیه به Mosskin، قبیله Moth از موجودی برتر به نام خدای درخشش یا (Radiance) متولد شد.
خدای دردسرها
خدای درخشش به عنوان نوری توصیف میشود که قبیله پروانه در آن غرق میشد بنابراین او اساسا یک چراغ غول پیکر برای آنها بود. یکی دیگر از جنبههای مهم در مورد خدای درخشش، پیوندهای او با رویاها و مادهای است که به نام اسانس (Essence) شناخته میشود. اسانس بقایای آرزوها و رویاها هستند و در بازی با این جلوههای ذرات رویاگیر نشان داده میشوند. اسانس میتواند به شکل Whispering Roots و همچنین رویای ارواح باشد که هر دو خاطراتی هستند که در دنیا ریشه دواندهاند.
به نظر میرسد خدای درخشندگی موجودی است که از اسانس ساخته شده است، اما او تنها موجود برتری نیست که اسانس را منتشر میکند. Unn دارای ذرات سبز است، پادشاه سفید دارای ذرات خاکستری است و شخصیتی به نام گریم ذرات قرمز آتشین را از خود بیرون میدهد. با این حال، به نظر میرسد که درخشش خدای اصلی در مورد رویاها باشد، حتی اگر خدایان دیگر نیز در قلمرو رویا حضور داشته باشند. با بازگشت به بحث قبیله شبپره، باید در مورد تعامل آنها با پادشاه سفید صحبت کنیم. اساسا، پروانهها به طور کامل به درخشندگی پشت کردند تا نور جدیدی را که ظاهر شده بود یعنی نور پادشاه سفید، پرستش کنند. بنابراین بله، پروانهها در این بازی هم احمق هستند. با ترک کردن قبیلهاش، خدای درخشش تبدیل به خاطرهای فراموششده، بقایای گذشته و چیزی شد که تکرار نخواهد شد. و بنابراین قلمرو جدید پادشاه سفید تأسیس شد: هالوونست. اما یک جنبه از هالوونست وجود دارد که باید در مورد آن بحث کنیم. برای درک بهتر این موضوع، باید کمی شعر بخوانیم:
In wilds beyond they speak your name with reverence and regret,
For none could tame our savage souls yet you the challenge met,
Under palest watch, you taught, we changed, base instincts were redeemed,
A world you gave to bug and beast as they had never dreamed.
در دنیای وحش، نام تو را با احترام و حسرت به زبان میآورند،
زیرا هیچ کس نتوانست روح وحشی ما را رام کند، با این حال شما با چالش روبرو شدید،
تحت کمترین مراقبت، تو آموزش دادی، ما تغییر کردیم، غرایز پست جایگزین شد،
دنیایی به حشرات و جانوران هدیه دادی، آنچنان که در خواب هم نمیدیدند.
این قطعه از شعری است با عنوان مرثیه برای هالوونست که توسط مونومون معلم نوشته شده است. این شعر در ابتدای هر بازی ظاهر میشود و به آنچه پادشاه سفید و پادشاهی او ارائه میدهد اشاره میکند. به نظر میرسد بسیاری از زمینهای خارج از هالوونست یک سرزمین بایر است، جایی که حشرات بدون بار ذهنی از روی غریزه زنده میمانند. هالوونست به نوعی به این موجودات آموزش داد و وحشیگری آنها را رام کرد. اساساً شاه سفید غرایز رعایای خود را تغییر داد و به آنها فکر بالاتری داد.
برای دریافت تصویر بهتری از این موضوع، اجازه دهید به دو شخصیت مختلف نگاه کنیم: بون و توک. این حشرات بامزه به ما نمایش واضحی از جلوه هالوونست میدهند. در حالی که به نظر میرسد هر دو گونه مشابهی از حشرات هستند، بون مانند یک سنگ خنگ است و حتی یک کلمه حرف زدن هم برایش سخت است، در حالی که توک نسبتاً واضح صحبت میکند. تفاوت اصلی بین این دو شخصیت این است که در حالی که بون خارج از هالوونست زندگی میکند، توک در زیر پایتخت شهر زندگی میکند. اساساً به نظر میرسد که هالوونست به معنای واقعی کلمه یک زمین مقدس است که هوش کسانی را که در درون زندگی میکنند افزایش میدهد. پادشاه سفید مسیری را ایجاد کرد که از ورودی پادشاهی در گذرگاه کینگ شروع میشد، از طریق گرینپث و زبالههای قارچی میپیچید و در نهایت به پایتخت عظیم در قلب هالوونست ختم میشد. ما اکنون پایتخت را به عنوان شهر اشک میشناسیم، اما احتمالاً این نام اصلی آن نبوده است. بارانی که از دریاچه آبی بالا به شهر میبارید تا زمانی که پادشاهی فروپاشید شروع نشد. بنابراین، اگر پایتخت را در ابتدا یک دانشجوی ادبیات هیجانی نامگذاری نمیکرد، نام شهر اشک چندان معنی نداشت.
به نظر میرسد انگیزه پادشاه از همه اینها تمایل او به پرستش بوده است. شهروندان هالوونست بر این باور بودند که پادشاه سفید جهان و همه چیز را در آن خلق کرده است. زیارتگاه های پادشاه را میتوان به صورت پراکنده در سراسر پادشاهی یافت و بتهای پادشاه ایجاد و بین پیروان پادشاه توزیع شد. با وجود عبادت شدنش، پادشاه سفید اغلب خود را از رعایای خود پنهان نگه میداشت، احتمالاً برای پنهان کردن عیبهای خود. منظورم این است که اگر به اندازه شاه سفید واقعی به مجسمه او در حوضه باستانی نگاه کنید، این مرد به وضوح در حال غلو کردن است. کاخ سفید پادشاه سفید نیز در زیر شهر ساخته شد و او را حتی بیشتر از رعایای خود جدا کرد.
در همان زمان، برخی از قدرتها در هالوونست کنار گذاشته شدند، اگرچه ما به طور قطع نمیدانیم که آیا پادشاه سفید با این موضوع ارتباطی داشته است یا خیر. لایف بلاد (Lifeblood) یک ماده مایع آبی رنگ است که به کسانی که آن را مینوشند احساس شادابی میدهد. با این حال، استفاده از لایف بلاد به عنوان یک تابو تلقی میشد و کسانی که از آن استفاده میکردند، به عنوان بدعت گذار شناخته میشدند. استفاده از روح برای مبارزه نیز اجتناب شد. روح نوعی نیروی حیاتی در دنیای بازی Hollow Knight است که بدن موجودات زنده را متحرک میکند. اما برخی از شخصیت ها قادرند روح دیگران را کنترل کنند تا ارواح قدرتمندی را تداعی کنند. اما جدا از چند استثنا، هیچ شهروند هالوونست هرگز از این قدرت استفاده نکرد.
همکاری پادشاه سفید
با این حال، پادشاه سفید به تنهایی بر هالوونست حکومت نکرد. موجود برتر دیگری در ترکیب وجود داشت، موجودی که به بانوی سفید (White Lady) معروف بود. بانوی سفید ریشهمانند عجیبی است که در باغهای کوئینز امروزی یافت میشود. او در یک پیله عجیب محصور شده است و ما اطلاعات کمی در مورد او داریم. با هر اندازهای که برای پادشاه سفید به دست میآوریم، چیزی در مورد بانوی سفید وجود ندارد. اما یک چیزی که ما می دانیم این است که او دوست دارد … تولید مثل کند، البته خیلی زیاد.
بانوی سفید اغلب به باغ ملکه، منطقه ای از زمین که زمانی تحت کنترل Mosskin بود، عقب نشینی میکرد. اینکه او دقیقاً چگونه راه میرفت و واقعاً به مکانهایی میرفت، برای همه یک سوال علمی است. بانوی سفید به همراه پادشاه سفید به عنوان موجود رنگ پریده نیز شناخته می شوند. اما موجودات رنگ پریده دقیقا چیستند؟ خوب، ما واقعاً به طور قطع نمیدانیم، اما به نظر میرسد که آنها حتی در بین موجودات برتر به عنوان قدرتمندترین آنها متمایز هستند. در زمان پادشاه سفید، هالوونست دچار یک انقلاب صنعتی شد. او دستور ساخت راههایی را داد که برای حمل و نقل مسافر و کالا استفاده میشد.
چهارراه فراموششده و انبارهای بالای شهر اشکها برای نگهداری کالاهایی که در امتداد این دشتها حرکت میکردند استفاده میشد. پادشاه همچنین دستور ساخت تراموا را صادر کرد زیرا به معنای واقعی کلمه هیچ موجودی از خطر ماشینیزه شدن در امان نیست. یک تراموا بین چهارراه فراموش شده و استراحتگاه ساخته شد. دومین تراموا از Kingdom’s Edge، در سراسر حوضه باستانی، تا دیپنست ساخته شد. و سپس تراموای سوم در دیپنست راه اندازی شد و سعی شد بیشتر به درون دیپنست برود. مطمئن نیستم که این جریان چقدر برای موجودات هالوونست مفید بوده است، اما هر چه باشد، پادشاه سفید مرد باهوشی است، من او را زیر سوال نمیبرم. اما به هر حال، طرح فوق هوشمندانه پادشاه سفید برای ساختن تراموا در دیپنست منجر به کشته شدن تعدادی از کارگران تراموا او شد. موجودات دیپنست تلاش پادشاه سفید برای ساختن تراموا در قلمرو خود را رد کردند.
گذشته از سفرهای سریع راحت، مسیرهای معمولی نیز برای حمل کالا در سراسر پادشاهی مورد استفاده قرار میگرفت. احتمالاً یکی از مهمترین گروهها در هالوونست و شاید حتی تمام داستانها از همین جا متولد شد. گروهی از موجودات که به سادگی به عنوان menderbugs شناخته می شوند، برای حفظ علائم مختلف پراکنده در سرتاسر هالوونست تلاش کردند. از خاطرات یکی از این موجودات، میتوانیم نگاهی اجمالی به ذهن باستانی و ناشناخته آنها بیندازیم:
دفتر خاطرات عزیز؛
زندگی زیباترین چیز است. تعمیر علائم، مرمت پستها، حرف من این است، بگذار بشکنند! من ارزشی بیشتر از یک تعمیرکار علائم دارم.
من گاهی شک میکنم که یک حشره در همه هالوونست از من شادتر وجود داشته باشد.
نمونه دیگری از زیرساختهای در حال توسعه پادشاه سفید، قله کریستال است. این منطقه پر از کریستالهایی است که به سرعت در امتداد دیوارها، سقفها و حتی پوسته حشرات خاص رشد میکنند. این کریستالها برای حشرات هالوونست ارزشمند تلقی میشدند که منجر به تلاشهای معدنی در مقیاس بزرگ شد. ما در واقع کریستالها را در جای دیگری در هالوونست نمیبینیم، اما گفته میشود که میتوانند حاوی نوعی انرژی باشند. از نظر نظامی، اولین خط دفاعی هالوونست به نظر میرسید که گروهی باشد که به عنوان پنج شوالیه بزرگ شناخته میشود. اعضای این ائتلاف محترم عبارت بودند از: اوگریم (Ogrim)، هگمول (Hegemol)، زمر (Ze’mer)، درایا (Dryya) و ایزما (Isma). به دلیل اهمیت زیاد، بیشتر اطلاعات در مورد این شوالیهها در زمان از دست رفته است. اوگریم شوالیهای است که بیشتر او را میشناسیم، زیرا او یکی از معدود شوالیههایی است که هنوز در جریان رویدادهای بازی زنده هستند. اوگریم نسبت به شاه ابراز وفاداری زیادی کرد.
هگمول به خاطر حس شوخ طبعی و صدای ملایمش معروف بود. اما در عین حال خشن هم بود. ازمر مرموز از سرزمینی آرام وارد هالوونست شد و مجموعه ای از گلهای ظریف را با خود آورد. در مقطعی، او با یک مانتیس ازدواج کرد، اما نه هر مانتیسی، دختر یکی از لردهای مانتیس. تنها چیزی که واقعاً در مورد درایا میدانیم این است که او خشن، دلسوز و عاقل بود. در مورد ایزما، او را مهربان توصیف کردند. همچنین به نظر میرسد که او نوعی زندگی گیاهی عجیب و غریب است، اما هیچ اطلاعاتی در مورد اینکه او اهل کجاست و چه قدرتهایی داشته است وجود ندارد. پنج شوالیه بزرگ نقش مهمی در Champion’s Call، The Knotted Grove و Battle of the Blackwyrm ایفا کردند. ما نمیدانیم این رویدادها چه بودهاند یا چگونه بر هالوونست تأثیر گذاشتهاند، اما با این وجود به نظر جالب میرسند.
پیشرفت حشرات
در طول سلطنت هالوونست، منطقه عجیب دیگری وجود داشت که به نظر میرسید جدا از حکومت پادشاه سفید وجود داشته باشد. میدانی به نام کولوسئوم احمقها (Colosseum of Fools) که از جسد یک حشره باستانی حکاکی شده بود، ساخته شد و مقصدی برای جنگجویان خارج از هالوونست بود. به نظر میرسد تنها هدف از جنگ در کولوسئوم صرفاً برای شکوه بوده است، با یک شخصیت مرموز به نام لرد احمق که بر مبارزه نظارت میکند. ما نمیدانیم که کولوسئوم چه زمانی ساخته شده است، یا اینکه آیا پادشاه سفید در آن نقش داشته است یا خیر، اما یکی از خدمتکاران او با نام لورکر رنگ پریده، قهرمان کولوسئوم شد که شاید نشان دهنده تایید پادشاه سفید باشد. سرانجام آبراه سلطنتی وجود داشت، جایی که مدفوع پادشاهی به زبالههای قارچی ریخته میشد.
این منطقه شاهد ظهور گونهای از موجودات انگل مانند به نام فلوکس (Flukes) بود. Flukes از Flukemarm، یک هیولای غول پیکر با حفرههایی که در آن فلوک های کوچکتر زندگی میکنند، تخم ریزی میکنند. در واقع اطلاعات زیادی در مورد Flukes وجود ندارد. بنابراین این پادشاهی هالوونست در اوج خود بود. هالوونست پادشاهی وسیعی بود که توسط شبکه ای از راهروها و ایستگاه های تراموا به هم متصل بودند. حشرات هالوونست برای مردگان خود در Sting Grounds عزاداری کردند و با استفاده از Geo واحد پول واقعی منطقه و پایتخت پر رونق واقع در وسط پادشاهی، به تجارت مشغول بودند. پادشاه سفید در ایجاد یک جامعه کامل موفق شده بود، اما همه ما میدانیم که زندگی در یک جامعه مشکلاتی دارد.
همانطور که شکارچی آگاه مشکوک در نوت خود اشاره میکند، پادشاه سفید جمعیتی از موجودات ضعیف و رقت انگیز ایجاد کرده بود. حشرات هالوونست برای غذای خود شکار نمیکردند و از راحتی خود راضی بودند. این موضوع در بال شرقی پایتخت بیشتر مشهود است. این اعضای حریص جامعه عالی هالوونست به ترسوهایی کامل تبدیل شدند، وسواس زیادی به ثروت داشتند و وسواس آنها را ترسو کرده بود.
حشرات زندگی در اوج هالوونست کاملاً متفاوت از ساده لوحهای غریزی بودند. وحشیگری آنها با هوش جایگزین شده بود و از طریق آن عقل، فداکاری و خدمتی را که میخواست به شاه سفید دادند و در حالی که در طول راه چند گیر وجود داشت، آنها اوقات درخشانی برای پادشاه و رعایای او فراهم میکردند. استراحت در آستانه هالوونست لوح افسانهای عجیبی است که هالوونست را آخرین و تنها تمدن اعلام میکند. هالوونست را پادشاهی ابدی مینامد. به نظر میرسد که این هدف پادشاه سفید بوده است: هالوونست در مقابل دنیایی تلف شده به عنوان آخرین فانوس دریایی برای تمدن بایستد و این حماقت نهایی پادشاه سفید بود. فکر کند که او میتواند در جایی موفق شود که بسیاری دیگر قبلاً شکست خورده بودند.
مدت ها قبل از پادشاهان رنگ پریده، سرزمین هالوونست توسط یک کاست باستانی کنترل میشد. نکاتی از تاریخچه هالوونست در سراسر زمین پراکنده است، که بارزترین نمونه آن توتمهای روح و تخمهای مخفی است. یکی از فرقههای این حشرات باستانی خدایی مانند پادشاه سفید یا هیچ اربابی را نمیپرستید، بلکه مادهای تاریک و اسرارآمیز به نام Void را میپرستید. این کاست باستانی نیز یک بار سعی کرد ادعای کل سرزمین هالوونست را داشته باشد، اما آنها نیز شکست خوردند. پادشاه سفید در تلاش خود برای فتح همه هالوونست، دشمنی ساخته بود، دشمنی که مدتها فراموش شده بود، دشمنی که قرار بود به یادگار بماند.
قبلاً اشاره کردیم که قبیله Moth به طور کامل خدای درخشندگی را فراموش کردهاند تا پادشاه سفید را بپرستند. اما این کاملاً درست نیست. خاطرات او هنوز باقی مانده بود و زمزمههای خاموش ایمان، خدای درخشندگی را زنده نگه میداشت. در قله کریستال پیک، مکانی که به عنوان تاج هالوونست شناخته میشود، مجموعه عجیبی از گلیفها را میتوان یافت. در این گلیفها مجسمهای از خدای درخشندگی است که بر پادشاهی زیر نظارت دارد. این قله قدیمی تنها زیارتگاهی است که برای درخشندگی باقی مانده و به منظور زنده نگه داشتن خاطره خدای درخشندگی ساخته شده است.
بیدار شدن دوباره خدای درخشش
نور خدای درخشندگی در رویاهای شهروندان هالوونست ظاهر شد. این نور خود را در عفونتی که در تونلهای پادشاهی ویران میکرد شنان داد و افراد مبتلا به خواب عمیقی فرو میرفتند و با ذهنهای بهمریخته بیدار میشدند. برخی از موجودات کمتر سعی کردند در برابر نور خدای درخشندگی مقاومت کنند، که فقط منجر به حل شدن بیشتر آنها توسط درخشندگی شد. بسیاری از موجودات آلوده اراده خود را از دست دادند و شروع به حمله به موجوداتی کردند که آلوده نشده بودند.
این عفونت بدن میزبانان خود را پیچانده و باعث نفخ و گاهی اوقات کیستهای نارنجی در بدن آنها میشود. برای بسیاری از قربانیان، آنها به غرایز اولیه خود بازگردانده شدند و وظایفی را که زمانی در زندگی انجام میدادند، به عنوان بردههای بیفکر انجام میدادند. افراد گرفتار در این عفونت به ذهن کندوی درخشندگی متصل شدند و به او اجازه دادند در صورت نیاز بدن آنها را کنترل کند. همانطور که عفونت در سراسر هالوونست گسترش یافت، بسیاری از گروهها به دنبال راه حلهایی برای مبارزه با نور درخشندگی بودند. دروازههای شهر اشکها برای جلوگیری از رسیدن عفونت به شهر بسته شد. گوزنها نیز در مقطعی تعطیل شدند و بسیاری از گوزنها در نهایت از بین رفتند. اما برخی تلاشهای پیشگیرانه تری علیه عفونت انجام دادند.
دانشمندان Soul Sanctum تصمیم گرفتند از قدرت روح در تلاش برای مبارزه با عفونت استفاده کنند. این امر منجر به مرگ صدها حشره شد که روح آنها مکیده شد و به بدن علما تزریق شد. هدف آنها دستیابی به نوعی تمرکز خالص بود که به نوعی آنها را از آفتهای ذهنی محافظت کند. رهبر علما، استاد روح، توسط نیروی محض روح دیوانه شده بود و تمام فرقه او نتوانستند از عفونت جلوگیری کنند. اما حداقل تا جایی که میتوانستند افراد بی گناه را با خود به آن دنیا بردند. قبیله مانتیسها با نشان دادن اراده قویتری از حشره معمولی، توانست از عفونت جلوگیری کند. با این حال، یکی از چهار لرد مانتیس علیه بقیه مخالفت کرد. او و پیروانش به میل خود این عفونت را پذیرفتند، زیرا به آنها قدرت و شهامت بیشتری میبخشید. در تمام این مدت، لرد خیانتکار و پیروانش از دهکده مانتیس تبعید شدند و در نهایت در باغ ملکه ساکن شدند. دختر خائن لرد سرانجام در نقطه ای از دنیا رفت. این همان مانتیسی است که با ازمر، یکی از پنج شوالیه بزرگ رابطه داشت. اما مانتیسها اتحاد خود را به دلیل خارجی بودن زمر رد کردند.
در حالی که پنج شوالیه بزرگ برای مبارزه با عفونت کاملاً بی فایده بودند، پادشاه سفید طرح خود را ابداع کرد: طرحی که شامل ماده عجیبی به نام Void است. همانطور که قبلاً اشاره کردم، کاخ سفید پادشاه سفید در منطقه ای به نام حوضه باستانی ساخته شده است، اما قلعه او تنها چیز قابل توجه در آنجا نبود. در پایین حوضه باستانی ورودی گودالی بود که به نام پرتگاه معروف بود. درون پرتگاه دریاچه ای بود که از Void تشکیل شده بود.
رشد عفونت
پادشاه سفید متوجه شد که میتوان به این Void شکل داد، همانطور که با اثری از چنین اعماق درون پرتگاه مشهود است، که احتمالاً توسط تمدن باستانی که قبل از هالوونست در آنجا باقی مانده بود. پادشاه سفید کارگاهی را در کاخ خود ابداع کرد که در آن Void را در پوستههای زره آغشته به روح قرار داد و خدمتکارانی به نام Kingsmoulds و Wingmoulds ایجاد کرد. این موجودات Void به نوعی با آرزوی پادشاه سفید نقش بسته بودند تا به او خدمت کنند. مشخص نیست که پادشاه سفید از چه زمانی شروع به ساخت این موجودات کرد. شواهدی وجود دارد که حاکی از آن است که حتی حشرات معمولی نیز از Kingsmoulds آگاه بودند، اما نکته اینجاست که پادشاه سفید برای ایجاد موجودی دیگر به Void روی آورد. یکی که او معتقد بود میتواند حاوی درخشندگی و عفونت او باشد. او سعی کرد یک حامل خالص ایجاد کند.
عفونت درخشش به میزبانش نیاز دارد که اراده و ذهنی داشته باشد تا بتواند آن را به بردگی بگیرد. یک حامل خالص موجودی است که از Void ساخته شده است که فاقد این ویژگیها است. پادشاه سفید بر این باور بود که با مهار Void در یک حامل خالص، میتواند عفونت را متوقف کند و هالوونست را ابدی نگه دارد. اما روش او برای ایجاد این حامل به اصطلاح خالص بسیار بیرحمانه بود. اینجاست که بانوی سفید وارد بازی میشود. این دو موجود برتر به نوعی درگیر اتحاد شدند که در نتیجه چندین تخم به وجود آمد که در پرتگاه رها شد. در آنجا، Void در این تخمها نفوذ کرد و فرزندان پادشاه سفید و بانوی سفید را فاسد کرد. این عمل منجر به ایجاد حاملهایی شد. حاملها از نظر فنی زنده تلقی نمیشوند. آنها پوستههایی هستند که از پادشاه سفید و بانوی سفید ایجاد شدهاند که توسط Void پر شده اند. درون هر حامل یک سایه وجود دارد، یک خلاء کاملاً در پشت چهره حامل پنهان شده است.
هزاران حامل در طی این فرآیند ایجاد شدند، اما تنها یک حامل به عنوان حامل خالص انتخاب شد. این حامل خاص که توسط پادشاه سفید انتخاب شد، شوالیه توخالی در نظر گرفته شد و به کاخ سفید منتقل شد. اما میخواهیم کمی دقیقتر به این بخش از داستان نگاه کنیم. تعدادی سوال و تئوری پیرامون این لحظه وجود دارد. سوال بزرگ پیرامون این لحظه این است که چرا شوالیه توخالی بر هر حامل دیگری انتخاب شد. یکی از نظریههای رایج این است که پادشاه سفید این حاملها را به کاخ سفید بازگرداند و با استفاده از کلکسیون غولپیکر خود از ارههای برقی ارزیابی کرد. این نظریه احتمالاً کم محتمل ترین توضیح است. این به نوعی فقط برای توضیح buzzsaws وجود دارد، که کاملاً رازآلود است، اما واقعاً به خوبی با داستان حاملها تطابق ندارد.
بنابراین این بدان معنی است که پادشاه سفید احتمالاً تصمیم خود را بدون خارج کردن هیچ یک از حاملها از Abyss گرفته است. پس پادشاه سفید چگونه ارزیابی خود را انجام داد؟ من فکر میکنم بهترین توضیح از این نظریهای است که اساساً حاملها در پایین دره Abyss از تخم بیرون آمدند و اولین کسی که به بالای آن رسید توسط پادشاه سفید انتخاب شد. در خاطرهای از این رویداد، حاملهایی را میبینیم که از بالا به پایین در گودال Abyss سقوط میکنند. شاید این حاملها به داخل پرتگاه پرتاب نمیشدند، اما در حالی که سعی میکردند از آن فرار کنند سقوط کردند. به نظر میرسد که لوح علمی در خارج از Abyss این نظریه را تایید میکند:
خون پاک ما عروج کرده است.
فراتر از آن فقط زباله و پشیمانی از ایجاد آن نهفته است.
ما دیگر وارد آن مکان نخواهیم شد.
این لوح احتمالاً درست پس از انتخاب شوالیه توخالی نوشته شده است، با توجه به زمانی که ورودی Abyss بسته شده بود. این لوح اعلام میکند که کشتی خالص «صعود» یا به عبارت دیگر از پرتگاه خارج شده است. و در حالی که محتوای برششده هرگز نباید به عنوان Canon در نظر گرفته شود، فقط میخواهم به این نکته اشاره کنم که نسخه قبلی این صفحه که در کد بازی یافت میشود در این مورد حتی واضحتر بود. در آن نوشته شده بود: «از پایین، حامل پاک ما بالا رفته است.» اما چگونه رسیدن به بالای پرتگاه ثابت می کند که شوالیه توخالی به نوعی یک حامل کاملا توخالی است؟ چه میشد اگر شوالیه توخالی با کشتی های دیگر تفاوتی نداشت؟ چون، همه حاملها دقیقاً به همان روش ساخته شدند.
انتخاب شوالیه توخالی
این ایده که شوالیه توخالی به نوعی خالصتر از سایر حاملها بود، از این واقعیت ناشی میشود که در وهله اول تعداد زیادی حامل ایجاد شده بودند. اگر آنها فقط به یک مورد نیاز داشتند، پس چرا این همه حامل را ایجاد کردند؟ خوب، قابل به ذکر است که همه موجودات این بازی حشره هستند، بنابراین منطقی است که فرزندان متعدد از یک تخمک به وجود بیایند. و ممکن است یک اقدام احتیاطی برای تولید چندین حامل به این امید باشد که حداقل یکی بتواند با موفقیت از Abyss فرار کند. حالا توضیح دیگر میتواند این باشد که پادشاه سفید فقط کشتیهای دیگری را که پس از تشخیص توخالی نبودن کشتیهای دیگر به اوج رسیدند، که بهتر توضیح میدهد که چرا تعداد زیادی از این حاملها ساخته شدهاند. در نهایت، جزئیات دقیق خیلی مهم نیستند، اما برای من جالب است که چگونه میتوان از این بخش از داستان تعابیر مختلف برداشت کرد.
پس از انتخاب شوالیه توخالی، پادشاه سفید دروازه ورود به Abyss را مهر و موم کرد و حاملهای دور ریخته شده را رها کرد تا در تاریکی بپوسند. این اقدامات توسط شاه سفید یا بانوی سفید به سادگی انجام نشد. هر دو از کاری که انجام دادند ابراز شرمندگی کردند، اما هیچ گزینه دیگری برای نجات پادشاهی ندیدند. اما حاملها تنها بدنهای ضعیفی نبودند که در پرتگاه مهر و موم شده بودند. همچنین یک فانوس دریایی وجود دارد که بر روی یک مناره طبیعی ساخته شده است، و نوری دارد که بر روی اقیانوسی در ته دره Abyss میتابد. در داخل یکی از نگهبانان سلطنتی پادشاه سفید بود که وظیفه روشن نگه داشتن فانوس دریایی را بر عهده داشت. پس این روح شجاع تا آخر عمر با کمال میل در مقبره ای تاریک و خطرناک محبوس شد تا بتواند این فانوس را روشن نگهدارد. با مهر و موم شدن Abyss و انتخاب شوالیه توخالی، نقشه پادشاه سفید شروع به جمع شدن کرد. شوالیه توخالی به شکل اولیه بزرگ شده و آموزش داده شد و باعث شد تا چندین برابر اندازه اصلی خود رشد کند. ما دقیقا نمیدانیم چرا این اتفاق افتاد.
ما میدانیم که شوالیه توخالی برای استفاده از میخ آموزش دیده بود، اما چرا این امر ضروری بود؟ یکی از توضیحهای احتمالی این است که شوالیه توخالی باید از خود محافظت کند در صورتی که مهاجمی بخواهد او را بکشد، یا شاید این در روند مهار درخشندگی مهم بود. متاسفانه جزئیات آن هرگز به طور کامل توضیح داده نمیشود. شوالیه توخالی ممکن است به نوعی درخشندگی را در درون خود متمرکز کرده باشد، اما تیم Cherry هیچ توضیحی در مورد اینکه چگونه ممکن است کار کند به ما نمیدهد. اما این هنوز برای پادشاه سفید کافی نبود. مهر و موم های اضافی برای محافظت از بدن فیزیکی شوالیه توخالی در حالی که درخشندگی در داخل آن به دام افتاده بود مورد نیاز بود. برای رسیدن به این هدف، پادشاه سفید از سه موجود خاص که بعداً به عنوان رویاپردازان یا Dreamers شناخته میشوند، کمک گرفت. لورین ناظر (Lurien the Watcher)، مونومون معلم (Monomon the Teacher) و هرای هیولا (Herrah the Beast).
دنیای سه Dreamers
لورین قطعاً مرموزترین در بین سه Dreamers است. او در مناره نگهبان در شهر اشک زندگی میکرد و از آنجا با تلسکوپ خود شهر را زیر نظر داشت. لورین همچنین از طرفداران بسیار بزرگ پادشاه بود. لورین همچنین ممکن است با یک حادثه عجیب دیگری که در شهر اشکها رخ داده است، مرتبط باشد. بر روی برخی از لوحهای لورین تصاویری از کوزهها پنهان شده است، همان کوزههایی که در برج عشق انباشته شدهاند. این ساختمان در حومه شهر قرار دارد و محل یکی از عجیبترین باسهای بازی است: کالکتور (The Collector). این باس یک ساختار Void است که به نظر می رسد از همان قالبی ساخته شده است که برای ایجاد قالب های پادشاهی استفاده شده است.
کالکتور در برج عشق با یک حشره نجیب که احتمالاً مالک این مؤسسه بود، ماند. در برج، تعدادی حشره را میتوان پیدا کرد که در کوزهها اسیر شدهاند، که نشان میدهد این دو وظیفه جمع آوری این موجودات را داشتند. با این حال، کالکتور به نوعی وسواس زیادی نسبت به گرابها پیدا کرد و نقشهای را برای ردیابی دانههایی که در کوزهها ثبت کرده بود ایجاد کرد و همچنین زیارتگاهی عجیب را نگه داشت که گرابی را به سبک مرد ویترویی نشان میداد. در نهایت حشرهای که نزد کالکتور میماند تصمیم گرفت او را را در داخل برج عشق زندانی کند و به باغ ملکه گریخت و در آنجا مرد، احتمالاً به دلیل قرار گرفتن بیش از حد در معرض Void. با وجود محبوس شدن در برج، کالکتور هنوز توسط شکارچی در نقطهای مشاهده میشود، که یا به این معنی است که این اتفاق اخیراً رخ داده است، یا اینکه شکارچی برای مدت طولانی در هالوونست در حال دور زدن بوده است.
ما نمیدانیم که این موجودات سعی داشتند چه کاری انجام دهند. به طور ضمنی گفته میشود که گردآورنده در تلاش برای حفظ موجودات هالوونست بوده است، شاید سعی میکند از آنها در برابر گسترش عفونت محافظت کند. اما ما نمیدانیم که وسواس کلکسیونر در مورد گرابها از کجا سرچشمه گرفته است و در حالی که به نظر میرسد لورین با همه اینها مرتبط است، ما نمیدانیم که او چقدر درگیر این عملیات بوده یا هدف نهایی آن دقیقاً چه بوده است. مونومون معلم در Teacher’s Archives زندگی میکرد، کتابخانهای که بر فراز دریاچهای از اسید در فوگ کانیون ساخته شده بود. نیمه پایینی بدن او از شاخکهای تشکیل شده است. آرشیوها و در کل Fog Canyon نیز پر از این ضربه های عجیب متروید هستند. این موجودات احتمالاً به نوعی با مونومون مرتبط هستند. آنها میتوانند فرزندان زنده او، نوزادان لوله آزمایش یا احتمالاً حتی بزرگان او باشند.
مونومون از لولههای پرتو کاتدی آینده نگر برای ذخیره اطلاعات درباره هالوونست استفاده کرد. چندین پایانه در بایگانی معلم به جزئیات در مورد نقشه پادشاه سفید برای شکست دادن درخشش میپردازند، و نشان میدهد که مونومون از آنچه که در آن شرکت میکرد آگاه بود. سرانجام، پادشاه سفید از هرای هیولا، ملکه دیپنست کمک گرفت. اکنون همانطور که قبلاً اشاره کردم، روابط بین هالوونست و دیپنست به نوعی عالی نبود. بر خلاف دو Dreamer دیگر، هررا برای کمک به پادشاه سفید باید متقاعد میشد. هررا در نهایت موافقت میکند که در ازای یک فرزند، یک Dreamer شود. پادشاه سفید موافقت کرد. انگیزه پشت درخواست هرا هرگز توضیح داده نشده است، اما به نظر می رسد که پادشاه دیپنست در این مرحله مرده است. هرا یک حشره معمولی بود، بنابراین شاید او ژنتیک رنگ پریده پادشاه سفید را میخواست تا فرزندش شهزاده باشد. معامله بین هررا و پادشاه سفید منجر به تولد هورنت شد. هرا و هورنت زمان کمی را با هم سپری کردند، و هرا رفت زیرا باید به پایان معامله اش میپرداخت.
شروع مهر و موم تخم سیاه
و به این ترتیب سه Dreamer شروع به کار کردند. از طریق اقدامات آنها، یک مهر و موم بر روی تخم سیاه قرار گرفت و ورود به اتاق را ممنوع کرد. این Dreamers نیز محافظان خاص خود را هم داشتند. در پایه مناره لورین، شوالیههای ناظر از دسترسی به جسد ارباب خود محافظت میکردند. بدن مونومون توسط یک چتر دریایی غول پیکر به نام Uumuu محافظت میشد. علاوه بر این، مونومون ماسکی را به خدمتکار خود کویرل سپرد که برای شکستن مهر اضافی که بر روی خود گذاشته بود، لازم بود. بنابراین او اساساً خودش را دوبار پیچد. در مورد هرا، ما واقعاً مطمئن نیستیم که چه چیزی از او محافظت کرده است، زیرا هرگز در بازی دیده نمیشود حتی ما نمیدانیم این موجود کجا پنهان شده است،
اکنون به نظر میرسد که یک عنصر دیگر در نقشه پادشاه سفید وجود دارد که شامل Weaver هاست و همچنین در لانه بافنده پنهان شده است مهر ناقصی از صحافی که از ابریشم بافته شده است. این طرح به طور برجسته دارای سر شوالیه توخالی است و میتوان آن را در کاخ سفید و همچنین مهر و موم خروجی در طول مبارزه شوالیه توخالی پیدا کرد. قرقرههای ابریشم ایجاد شده توسط Weavers را میتوان در ایستگاه گوزن نر در دیپنست و همچنین ایستگاه گوزن نر در کنار کاخ سفید یافت. این قرقرهها را میتوانید در کارگاه پادشاه سفید هم پیدا کنید. ما میدانیم که Weaverها به هرا و هورنت نزدیک بودند، بنابراین اقدامات آنها ممکن است بخشی از معامله بین پادشاه سفید و هرا باشد. هنگامی که شوالیه توخالی آماده شد، درخشش به نحوی به حامل منتقل شد، که سپس در داخل یک تخم سیاه غول پیکر واقع در چهارراه فراموش شده قرار گرفت. این تخم برای حفظ شوالیه توخالی ساخته شده است و به نظر میرسد که از Void ساخته شده است. شوالیه توخالی به زنجیر بسته شد و ورودی تخم سیاه پشت مهر و موم قدرتمندی که توسط سه Dreamers ایجاد شده بود قفل شد.
به پایان رسیدن دردسرها؟
در ابتدا، این طرح پیچیده عملاً جواب داد و عفونت با موفقیت مهار شد. یادبودهایی برای شوالیه توخالی و رویاپردازان در شهر اشکها و مکانهای استراحت برپا شد. اما این بخشی از داستان است که همه چیز کمی مبهم میشود. در زمان ساخت این مجسمهها، شهروندان به نوشتن روی پوستی بافته شده از ابریشم عنکبوت روی آورده بودند، که وقتی آب شروع به ریختن روی شهر کرد، همه از بین رفتند. ما نمیدانیم که شوالیه توخالی چقدر توانسته عفونت را مهار کند. حشرات از Dirtmouth معمولا برای دعا به معبد تخم سیاه میرفتند و میگفتند که در داخل دیوارها احساس آرامش میکنند. اما پس از مدتی، آنها از رفتن منصرف شدند، شاید نشان دهنده این باشد که عفونت دوباره شروع به نشت کرده است. هوای عفونی سالها در هالوونست به جریان افتاد و در نهایت حتی به عمیقترین نقاط پادشاهی رسید.
همانطور که مشخص است، حامل خالص پادشاه سفید به هر حال چندان خالص نبود. شوالیه توخالی با یک ایده القا شده بود. در حالی که بازی هرگز به صراحت به ما نمیگوید که این ایده چیست، اما به شدت به آنچه ممکن است باشد اشاره میکند. در کاخ سفید، خاطرهای وجود دارد که شوالیه توخالی و پادشاه سفید را در حال اشتراک لحظه ای نشان میدهد. شوالیه توخالی ممکن است پیوند والدینی با پادشاه سفید ایجاد کرده باشد، و چه کسی میتواند او را سرزنش کند؟ به هر حال پادشاه سفید پدر بسیار خوبی است، البته اگر نسلکشی را در نظر نگیریم.
آن کله های قارچ از خود راضی را به یاد دارید؟ خوب معلوم است که اعتماد آنها به پادشاه سفید یک اشتباه کامل بوده است. آن ذهن مشترک اکنون خیلی خوب به نظر نمیرسد، اینطور است؟ در هسته قارچی، جسد یک قارچ غول پیکر خفته است. افکار نهایی آن این بود: «پل ویرم… چه فایدهای دارد که یک مرگ غیرقابل اجتناب را پیشبینی کنیم؟» این میتواند به این معنی باشد که پادشاه سفید همیشه میدانست که پادشاهی او محکوم به فنا است، تنها کاری که میتوانست انجام دهد این بود که امر اجتناب ناپذیر را به تاخیر بیندازد. این احتمالاً لحظهای است که هالوونست بهطور کامل از بین رفته است. شوالیه توخالی به طور کامل عفونت را متوقف نکرده بود، و در حالی که ممکن است مدتی طول بکشد، هالوونست در نهایت نابود شد. در این مرحله است که شخصیتها و نواحی شروع به شبیهسازی میکنند، همانطور که ما در بازی میشناسیم.
وقتی مشخص شد که شوالیه توخالی قادر به مهار درخشش نیست، پادشاه سفید به نقشه نهایی خود متوسل شد. او فرار کرد. خودش، کاخ سفید و دادگاه رنگ پریده اش را در دنیای رویاها پنهان کرد. در این مرحله، تمام اثاثیه کاخ زیر ملحفههای سفید پوشانده شده بود، مشابه اینکه مردم در دنیای واقعی وقتی در سفرهای طولانی دور هستند، مبلمان خود را میپوشانند. پادشاه سفید سرانجام در حالی که بر تخت سلطنت خود در کاخ سفید نشسته بود از دنیا رفت. هیچ تاییدی در مورد اینکه چه چیزی او را کشته است وجود ندارد، اما چند نکته وجود دارد که باید در نظر گرفت. اتاق تاج و تخت در مقایسه با بقیه قسمتهای کاخ بهطور باورنکردنی تاریک است و جلوههای ذرات و مسیر محیطی در این اتاق شبیه به Abyss است.همه کینگزمولدهای اطراف پادشاه سفید مردهاند. خود حوضه باستانی نیز با وجود خلأ رنگ آمیزی شده است، زیرا میتوان آن را به اندازه چاه آسانسوری که به سمت شهر برمیگرداند، مشاهده کرد.
Void
آن حشرهای را به خاطر بیاورید که در Abyss بسته شده بود تا مطمئن شوید که فانوس دریایی خاموش نشده است. خوب، فانوس دریایی خاموش شد. من حدس میزنم که زندگی با هدف در نهایت یک خرافات است. به نظر میرسد که دریای Void خود واقعاً این حشره را متقاعد کرده است که به پادشاه خود خیانت کند و فانوس دریایی را خاموش کند. سوال اینجاست که Void تا چه هوشیار است؟ آیا قادر است خودش فکر کند؟ آیا میتواند استراتژی هایی را شکل دهد؟ خب بر اساس یک مجسمه، Void قدرتمند است، اما یکپارچه نیست. بنابراین در حالی که میتواند به چیزهایی که به آن نزدیک میشوند ضربه بزند یا به طور هماهنگ صدا کند که نور را خاموش کند، اما یک موجود آگاه نیست. با بازگشت به پادشاه سفید، می توان استدلال کرد که Void ممکن است در مرگ نهایی او نقش داشته باشد، اما باید به خاطر داشته باشیم که شواهد کافی برای دانستن قطعی وجود ندارد.
درست بالای کاخ سفید، حشرات شهر اشک خیلی بهتر ظاهر نشدند. حتی اگر این واقعیت را نادیده بگیریم که عفونت هنوز وجود داشت، مسائل دیگری وجود داشت که به سقوط شهر کمک کرد. به دلیل مهر و موم شدن دروازهها، برخی از حشرات برای جلوگیری از گرسنگی به همجنسخواری متوسل شدند. همچنین هزار تن از اجساد وجود دارد که دیوارهای Soul Sanctum را پوشانده اند. وقتی همه چیز گفته شد و انجام شد، تنها شهروندی که ایستاده باقی مانده Eternal Emilita است. بانوی سفید به پیلهای در اعماق باغ ملکه ختم میشود. او تصمیم گرفت برای اینکه بذرش را پخش نکند، روی خود بندهایی قرار دهد. او ادعا میکند که این به دلیل شرمندگی است که از کمک به پادشاه سفید در ساخت حاملها احساس میکند، اما صادقانه بگویم، این احتمالاً فقط به خاطر اوست. بانوی سفید همچنین قدرت خود را کاهش داد، احتمالاً به عنوان راهی برای پنهان نگه داشتن خود از بازدیدکنندگان ناخواسته. بیرون پیلهاش، درایا نگهبانی میداد و از ملکهاش در برابر مانتیسهای خائن خشن محافظت میکرد. درایا در نهایت توسط این موجودات کشته میشود، که اگر به آن فکر کنید در واقع بسیار رقت انگیز است.
صحبت از مرگ «شوالیه های بزرگ» به طرز رقت انگیز شد، بیایید به هگمول بپردازیم. هگمول تاج شهر را در دست داشت، کلیدی که برای باز کردن یکی از دروازههای شهر اشکها استفاده میشد. در نقطه ای، پوسته زرهی هگمول توسط یک انگل دزدیده شد. در حال حاضر به طور کلی به انگلها به تحقیر نگاه میشد و مجبور به انجام کارهای پست میشدند. آنها فوقالعاده ضعیف بودند و اساساً مستحق تمام تبعیضهایی بودند که داشتند. اما یک انگل تصمیم گرفت جریان را تغییر دهد، بنابراین پوسته هگمول را دزدید تا بتواند از برادران ستمدیده خود دفاع کند. انگیزه اقدامات او عفونت نبود، بلکه نتیجه این بود که چگونه نظام سلسله مراتبی کاست همیشه منجر به انقلاب از سوی طبقه کارگر میشود و اینکه آزادی واقعی قابل دستیابی است!
اوگریم به رویال واترویز (Royal Waterways) نقل مکان کرد و شروع به زندگی در گنبد کرد و نام خود را به دانگ دیفندر تغییر داد. اوگریم به عنوان مدافع لولهها و همچنین Isma’s Grove عمل کرد. قسمتی از آبراه سلطنتی پر از اسید شد و در وسط آن جسد ایزما قرار دارد که زندگی گیاهی بر آن غلبه کرده است. ایزما احتمالاً مسئول این اسیدپاشی است، اما ما نمی دانیم چه اتفاقی برای او افتاده است. مکان هورنت در این مدت نسبتاً مرموز است. ما می دانیم که او دیپنست را ترک کرد و تا قبل از اتفاقات بازی برنگشت. در برخی موارد، او به محافظت از هالوونست از جنگجویان متجاوز و همچنین پوسته Cast-Off در Kingdom’s Edge پرداخت. علیرغم مشکلات کلی پادشاهی، خوشبختانه این سرنوشت برای یکی از شخصیت های مورد علاقه طرفداران رخ نداد. باندربگها به تعمیر تابلوهای شکسته و ایستگاه های راه هالوونست ادامه دادند.
گرینپث هم در این مدت دستخوش تغییراتی شد. Mosskin منتظر تماس Unn بودند که آنها را به رویایی که در اصل از آن متولد شده بودند بازگرداند اما به دلایلی، قدرت Unn رو به ضعیف شدن گذاشت. ما نمیدانیم چرا این دقیقاً اتفاق افتاد. آیا این به خاطر ادعای بانوی سفید بود؟ آیا به نوعی به دلیل عفونت بود؟ برخی از Mosskin معتقدند که Unn مخفی شده است، اما به نظر می رسد که Unn در واقع فرزندان خود را صدا می کند، اما بسیاری از Mosskin قادر به شنیدن تماس او نیستند. در عوض، به نظر میرسد بسیاری از Mosskin عفونت خدای درخشش را به برگهای خود وارد کردهاند، که میتواند توضیح دهد که چرا گرینپث با وجود قدرتهای رو به زوال Unn با پوشش گیاهی بیش از حد رشد کرده است. خزه ولگرد حتی آشکارا تصمیم گرفت Unn را کنار بگذارد و درخشندگی را پرستش کند.
قبیلههای دیگر چطور شرایط را کنترل کردند؟
قبیله دیگری که باید توسط درخشش منهدم شود، Hive است که پس از مرگ رهبر آنها، Hive Queen Vespa، دچار عفونت شد. اما به نظر میرسد که این جریان تأثیر کمی بر تمدن آنها داشته است. ذهن درخشش قبلاً برای زنبورها آشنا بود، زیرا کندو احتمالاً قبلاً تحت چیزی مشابه کار می کرد. بنابراین، به عبارت دیگر، کندو احتمالاً بهترین عملکرد را در کل این وضعیت داشته است.
بیایید توجه خود را به پروانهها برگردانیم. بالاخره این خدای آنهاست که مدام همه را میکشد. خوب، قبیله پروانه در واقع خیلی خوب نبود، زیرا تقریباً کل قبیله از بین رفت و تنها بازمانده شناخته شده پیشگو است. با وجود از دست دادن قبیله خود، پیشگو همچنان به قبرها در Sting Grounds رسیدگی می کرد، در حالی که همچنین منتظر ورود Wielder بود، موجودی مرموز که قبیله او مدتی در رویای آن بود. در Kingdom’s Edge، زمین پوشیده از خاکستر شد که جسد در حال تجزیه ویرم را پوست اندازی کرد. کولوسئوم احمقها به رشد خود ادامه داد. لرد احمق در نقطهای از دنیا رفت، اما به نظر میرسد که هیچ کس واقعاً متوجه یا حتی اهمیتی نمیدهد. احمقهای داخل کولوسئوم آلوده بودند، اما به نظر میرسد هنوز هم کنترل خود را حفظ کردهاند. به نظر میرسد که این اشکالات به میل خود عفونت را دریافت کرده باشند، شبیه به پروردگار خائن و پیروانش. این امر به آنها برتری در مبارزه میداد، مانند استفاده از استروئیدها. با این حال، حتی خداوند خائن و پیروانش دیوانه شدند، پس چه چیزی این احمقها را خاص تر میکند؟ در مورد قهرمان پادشاه سفید، لورکر رنگ پریده، خوب، او به نوعی دیوانه شده بود.
به نظر میرسد یک رویداد غیرقابل پیش بینی دیگر با نقشه پادشاه سفید رخ داده است. هنگامی که شوالیه توخالی در ابتدا انتخاب شد، درب Abyss مهر و موم شد و حاملهای دور ریخته شده درون آن به دام افتادند. اما ظاهراً برخی از حاملها این یادداشت را دریافت نکردند. اجساد حاملها را میتوان در سرتاسر قلمرو پادشاهی یافت. یکی در حوضه باستانی، یکی در گرینپث، و چند نفر در دیپنست به دام افتاده اند. حامل دیگری که از Abyss فرار کرد، شخصیت بازیکن است: شوالیه. جزئیات دقیق در مورد چگونگی فرار حاملها از Abyss نامشخص است. نشانههایی وجود دارد که با توجه به نفوذ Void در بخشی از منطقه و همه اجساد یافت شده در Nosk، ممکن است از طریق برخی از گذرگاههای قدیمی به دیپ نست لغزیده باشند. در برخی مواقع، تمام ورودیهای هالونست بسته شد و چاه قدیمی در Dirtmouth تنها راه برای بازگشت مخفیانه بود. به نظر میرسید شخصیتهایی مانند Relic Seeker Lemm از غارت مصنوعات پادشاهی ویران شده راضی بودند، اما به نظر میرسید موجودات دیگر به چیز بزرگتری علاقهمند بودند.
در صخرههای زوزه کش جسد یکی از اعضای گروه گریم آرمیده است. به نظر می رسد وظیفه این باگ جستجوی هالوونست بوده است تا گروه تروپ ممکن است در آینده به پادشاهی احضار شوند. گروه گریم اساساً گروهی از موجودات هستند که به موجود برتری که به عنوان قلب کابوس شناخته میشود خدمت می کنند. این گروه با تغذیه از کابوسهای پادشاهی سقوط کرده، قلب را زنده نگه میدارند. گروه مهم دیگری که به هالوونست سفر کردند، خداجویان هستند. پس از رها شدن توسط خدایان قدیمی خود: خدایان تندر و خدایان باران، این حشرات خانه خود را در سرزمین طوفانها ترک کردند و به دنبال خدایی جدید برای پرستش بودند. خداجویان به خدایان نگاه میکنند تا آنها را از ذهن خاموش خود نجات دهند. در حین سفر در میان زمینهای بایر، خداجویان دستگاههایی به نام Godtuners ساختند که به آنها کمک کرد خدایان جدیدی را جستجو کنند. از طریق این دستگاه آنها توانستند قدرت طولانی پادشاه سفید را تشخیص دهند و راه خود را به هالوونست بیابند.
اما وقتی آنها رسیدند، خداجو مجبور به خواب زمستانی شد. آن را در یک پیله تابوت مانند عجیب محصور کرده بودند که خود با یک قفل به زنجیر بسته شده بود. مشخص نیست که این خواب زمستانی اجباری چگونه کار کرده است، زیرا به نظر میرسد که پیله توسط خود خداجو ساخته شده است. در مورد اینکه چه کسی پیله را در زنجیر قرار داده است، من فکر میکنم محتمل ترین نامزد، دانگ دیفندر است، با توجه به اینکه چگونه پیله خداجویان در Junk Pit در Waterways یافت میشود، منطقهای که دانگ دیفندر به خود وظیفه محافظت از آن را داده است.
تصویر کلی هالوونست و شروع واقعی داستان
این تصویر کلی هالوونست پس از مهر و موم شدن شوالیه توخالی در معبد تخم سیاه بود. پادشاهی در نوعی سکون گیر کرده بود، تمدن پادشاه سفید نابود شد و درخشندگی قادر به رهایی از زنجیر خود نبود. پادشاه سفید علیه طبیعت شورش میکرد و سعی میکرد کار خود را برای همیشه پابرجا نگه دارد. سکون بیش از هالوونست برای مدت زیادی بود ولی دقیقا هیچ ایده ای در مورد زمانش نداریم. همانطور که مطمئن هستم متوجه شدهاید، واقعاً جدول زمانی برای هر اتفاقی که در این بازی می افتد وجود ندارد. ما همچنین نمیدانیم که هر یک از این موجودات واقعا چقدر میتوانند زنده بمانند. Elderbug در اطراف نبود تا شاهد باز شدن صحنهها باشد، اما میدانیم که چندین شخصیت دیگر نیز حضور داشتند، که به این معنی است که Elderbug احتمالاً یکی از جوانترین شخصیتهای کل بازی است.
اما این سکون بر سر هالوونست قرار نبود تا ابد ادامه یابد. ناگهان، درخشش از شوالیه توخالی طغیان کرد و پوستهاش را شکست و غرشی بلند و قدرتمند منتشر کرد. میزان عفونت نشت از شوالیه توخالی حتی بیشتر شد. بسیاری از اجساد که در جاده ها و شهرهای پادشاهی قرار داشتند با قدرت افزایش یافته عفونت زنده شدند. این عفونت تقویت شده باعث شد تا Weavers به خانه قدیمی خود بروند. اکنون این خانه قدیمی ممکن است در واقع Pharloom باشد، پادشاهی که در آن بازی Hollow Knight Silksong اتفاق میافتد.
این هم زمانی است که Quirrel به هالوونست بازمیگردد. به نظر میرسد حافظه او از مونومون به دلیل حضور در خارج از هالوونست تیره شده است. این وقایع در کمیک پیش درآمد Quirrel به تصویر کشیده شده است که همچنین تصویری از شوالیه توخالی را با پوسته ای از پیش ترک خورده نشان میدهد. این میتواند به این معنی باشد که ورود Quirrel تقریباً همزمان با ترک پوسته شوالیه توخالی اتفاق میافتد.
تقریباً همزمان با ورود Quirrel به هالوونست ما همچنین شاهد ورود شخصیت بازیکن هستیم که معمولاً از او به عنوان شوالیه یاد میشود. شوالیه یکی از حاملهای خوش شانسی بود که توانست راه خود را از Abyss باز کند. به نحوی، شوالیه با جسارتش به هالوونست رفت. به طور ضمنی گفته میشود که شوالیه توسط شوالیه توخالی مهر و موم شده یا درخشش درون به هالوونست فراخوانده شده است. صرف نظر از این موضوع، هنگامی که شوالیه ظاهر شد و خود را از این صخره جدا کرد، سرانجام داستان واقعی بازی Hollow Knight آغاز میشود.
شوالیه در نهایت توسط هورنت مورد توجه قرار می گیرد و او را به اعماق گرینپث میکشاند. در آنجا، هورنت تلاش میکند تا شوالیه را بکشد، و ادعا میکند که میداند چه کاری میکند. در این مرحله، هورنت شوالیه را بسیار ضعیف میبیند. پس از مبارزه، هورنت را می توان در شهر اشکها، در کنار مجسمه شوالیه توخالی پیدا کرد. هورنت اشاره میکند که شوالیه به دلیل زمانی که در فضای خالی فراتر از هالوونست گذرانده، انعطاف پذیری پیدا کرده است. این میتواند به این واقعیت اشاره داشته باشد که برخی از کسانی که هالوونست را ترک میکنند، خاطرات خود را از دست میدهند، به این معنی که شوالیه هیچ خاطره ای از مفهوم تراژیک خود نخواهد داشت. هورنت به شوالیه می گوید که اگر به دنبال ادامه سکون است که هالونست را پابرجا نگه میدارد، باید به دنبال «قبر در خاکستر» باشد که به Kingdom’s Edge اشاره دارد. در این لحظه، هورنت شوالیه را به عنوان جایگزینی برای شوالیه توخالی می بیند. اساساً، شوالیه میتواند مهرهایی را که شوالیه توخالی را قفل میکنند بشکند، شوالیه توخالی را شکست دهد و خود عفونت را مهار کند.
پنج پایان متفاوت
در این مرحله است که باید اشاره کنم که بازی Hollow Knight در واقع پنج پایان متفاوت دارد به هر پنج پایان بپردازیم زیرا هر کدام نگاه متفاوتی به مکانیک دنیای بازی Hollow Knight به ما میدهند.
اکنون، برای رسیدن به سادهترین پایان Hollow Knight، دستورالعملهای Hornet برای رفتن به Kingdom’s Edge را میتوان به طور کامل نادیده گرفت. اگر شوالیه به Resting Grounds برخورد کند، سه رویاپرداز ظاهر میشوند و شوالیه را به قلمرو رویا میاندازند. در آنجا، Seer به نجات شوالیه میآید و به او میخ رویایی میدهد، تیغهای ویژه که میتواند پرده بین دنیای واقعی و دنیای رویا را پاره کند. با میخ رویایی، شوالیه میتواند به مکانهای استراحت سه رویاپرداز برود، الاغهای آنها را مهار کند، و قفل ورودی تخم سیاه را باز کند. در داخل تخممرغ، شوالیه شوالیه توخالی را میبیند که به زنجیر بسته شده و در سکوت مراقب آن است. هنگامی که زنجیر پاره میشود، شوالیه توخالی با آن غرش آشنای درخشش فریاد میزند و شوالیه را تعقیب می کند. با پیشرفت مبارزه، شوالیه توخالی شروع به تلاش برای کشتن خود به سبک کویرل میکند.
اما سپس درخشش شروع به استفاده از بدن Hollow Knight برای انجام حملات خود میکند. پس از شکست، شوالیه توخالی شروع به پخش عفونت در سراسر مکان میکند. سپس شوالیه میتواند عفونت را در خودش متمرکز کند. این منجر به پایان اول بازی Hollow Knight می شود. در این پایان، شوالیه، شوالیه توخالی را غصب میکند و سکون را در هالونست طولانی میکند. زنجیرها و بندهای جدید ظاهر میشوند، و حاوی شوالیه هستند، و مهر جدیدی بر ورودی تخم سیاه گذاشته میشود. اکنون یک سوال بزرگ در مورد این پایان وجود دارد. آیا شوالیه واقعاً میتواند عفونت را به طور نامحدود مهار کند؟ یا اینکه درخشش هنوز هم روزی موفق خواهد شد آزاد شود؟ قبل از اینکه به این سوال پاسخ دهیم، اجازه دهید به برخی از رویدادهای دیگری که ممکن است در حین انجام بازی رخ دهد نگاه کنیم.
اگر بازیکن تصمیم بگیرد که به Kingdom’s Edge برود، هورنت برای آخرین بار شوالیه را به عنوان آخرین آزمایش قدرت به چالش میکشد. پس از شکست، هورنت به شوالیه اجازه میدهد تا به پوسته Cast-Off جایی که پادشاه سفید در ابتدا از تخم درآمده بود، دسترسی پیدا کند. با تعامل با تخم، پوسته شوالیه با نام تجاری پادشاه مشخص میشود و از نظر فنی، شوالیه را به حاکم جدید هالوونست تبدیل میکند. با نام کینگ، شوالیه اکنون میتواند در ورودی Abyss را باز کند و محل تولد خود را کشف کند. هنگام خروج از Abyss، شوالیه میتواند دوباره با هورنت روبرو شود، جایی که برای اولین بار، هورنت پیشنهاد میکند که در واقع دو نتیجه وجود دارد که شوالیه میتواند اعمال کند. او به شوالیه می گوید که میتواند سکون هالوونست را طولانی کند یا با قلب عفونت پادشاهی روبرو شود. در درون شوالیه، هورنت فرصتی برای تغییر میبیند. هورنت به جای جایگزینی شوالیه توخالی معتقد است که ممکن است با استفاده از Void در داخل شوالیه به طور کامل از شر عفونت خلاص شود.
پس از بازدید از Abyss و به دست آوردن شنل سایه، شوالیه میتواند به بانوی سفید پنهان شده در باغ ملکه برسد. بانوی سفید به شوالیه میگوید که منتظر حامل بوده تا هدیه ای را بپذیرد، این هدیه نیمی از افسونی به نام Kingsoul است که به ادعای او به شوالیه قدرت بیشتری میدهد. بانوی سفید در ادامه توضیح میدهد که میتواند ضعیف شدن شوالیه توخالی را در ریشههای خود احساس کند. او به شوالیه میگوید که عاری از لکه هایی است که شوالیه توخالی را به یک حامل معیوب تبدیل کرده است.
از این دیالوگ، چنین استنباط میشود که شوالیه واقعاً حامل خالصی است که میتواند درخشندگی را با موفقیت مهار کند. اما این خیلی ساده نیست، بنابراین ما باید کمی عمیقتر در این مورد شیرجه بزنیم. اساسا باید به یک سوال ساده پاسخ دهیم. شوالیه توخالی بودن دقیقا به چه معناست؟ علیرغم صحبتهای بانوی سفید، ما مواردی داریم که شخصیتها و توصیفهای آیتمها به این موضوع اشاره میکنند که شوالیه یک اراده و شاید حتی یک ذهن دارد. اما از دیالوگ پادشاه سفید هنگام توصیف شوالیه توخالی، بیان می شود که حامل خالص عقل و اراده ندارد.
پس آیا بانوی سفید اشتباه می کند؟ یا شاید حتی دروغ میگوید؟ او پیر و فرسوده شده و میتوان او را فریب داد و فکر کرد که اوگریم در اتاقی است که شوالیه طلسم Defender’s Crest را بر تن دارد. او همچنین فکر می کند که درایا هنوز زنده است که خودش مشکل دارد.
پس شاید بانوی سفید فقط پیر است؟اما این نظریه بیان میکند که بانوی سفید بیان میکند که حاملها به وضوح در دنیای مه آلود برای او برجسته میشوند، زیرا آنها کودکانش هستند. او همچنین این سوال را مطرح میکند که آیا شوالیه به دنبال کمک او بوده است یا نه، که به این معنی است که شوالیه باید نوعی اراده داشته باشد. بنابراین، به هر دلیلی، بانوی سفید فکر میکند که شوالیه همچنان قادر به مهار درخشندگی است، حتی اگر هنوز بتواند تصمیمگیری کند. از این گذشته، شوالیه توخالی خالص در نظر گرفته می شد، اما آنها هنوز به او یاد دادند که چگونه از شمشیر استفاده کند. منظورم این است که اگر شوالیه به معنای واقعی کلمه واقعاً و کاملاً توخالی بود، احتمالاً حتی نمیتوانست راه برود یا نقشه بکشد. به طور خلاصه، کل این مفهوم «توخالی» بودن آنقدر انتزاعی است و تعریف کردن آن سخت است که پاسخی ندارد و همین جریان در بازی جا را برای تفسیرهای دیگر باز میگذارد.
البته هدیه بانوی سفید بدون نصف دیگر کینگ سول بی فایده است. با این حال، برای رسیدن به آن، شوالیه باید به کاخ سفید که در داخل بدن یک کینگزمولد قفل شده است، سفر کند. برای دور زدن مهر، شوالیه باید از یک میخ رویایی کاملاً بیدار استفاده کند. می تواند این کار را با آوردن 1800 Essence به Seer انجام دهد و به او اجازه دهد تیغه سلاح را تیز کند. اگر شوالیه این کار را انجام دهد، پیشگو اظهار می کند که شوالیه واقعاً همان ویلدری است که قبیله او رویای آن را دیده است.
هیچ دلیل واضحی وجود ندارد که چرا قبیله شبپره تا این حد در مورد این ویلدر فرضی خواب میبیند، اما به نظر میرسد که آنها معتقد بودند که ویلدر میتواند باعث شود درخشش جنایاتی را که قبیله Moth مرتکب شده بود، را از بین میبرد. به نظر میرسد پیشگو میداند که شوالیه ممکن است درخشش را بکشد، و به نظر میرسد که او آن را می پذیرد و آماده است تا او و قبیلهاش ناپدید شوند و برای همیشه فراموش شوند. با در دست داشتن میخ رویای بیدار، شوالیه میتواند به پناهگاه پادشاه سفید سفر کند و نیمه دیگر طلسم کینگ سول را پیدا کند. هنگامی که کینگ سول مجهز شود، منبعی بی پایان از روح را فراهم میکند. حدود ۵ دقیقه پس از دریافت آن جذابیت کینگ سول خود نماد اتحاد بین دو موجود برتر است. احتمالا، این نشان میدهد که کینگ سول نمایشی از یک کشتی است، که همچنین توسط اتحاد دو موجود برتر ایجاد شده است.
با وجود کینگ سول در موجودی خود، شوالیه اکنون به منطقه ای در Abyss به نام Birthplace دسترسی پیدا میکند. در این توده عظیم از پوستههای حامل، شوالیه می تواند یک تخم غول پیکر پیدا کند. Dream Nailing the egg به شوالیه اجازه می دهد تا زمانی که در پرتگاه پرت شد به حافظه خود دسترسی پیدا کند. با مشاهده آن حافظه، طلسم کینگ سول با Void Heart جایگزین میشود. یادآوری این رویداد به شوالیه اجازه میدهد تا با Void درون خود کنار بیاید. هنگامی که شوالیه دارای قلب خالی باشد، سایههای موجود در پرتگاه دیگر به آن حمله نمی کنند و آن موجود عجیب و غریبی که به شوالیه شنل سایه میدهد، او را ارباب سایهها مینامد. به عبارت دیگر، شوالیه اکنون Void را که زمانی تکه تکه شده بود، تحت اراده خود محدود کرده است، و به آن اجازه می دهد تا Void را به روشی قدرتمند جدید کنترل کند.
با اتحاد باطل، پادشاه سفید و بانوی سفید، شوالیه قدرتی نادیده به دست آورده است. با این جریان است که دو پایان اضافی هم باز میشوند. هورنت اکنون بیرون از Black Egg میایستد و پیشنهاد کمک به شوالیه را در صورت رسیدن فرصت میدهد. در اواسط راه مبارزه با شوالیه توخالی، هورنت با عجله وارد نبرد می شود و شوالیه توخالی را تسخیر میکند و پوسته آن را سوراخ میکند. در این مرحله است که به شوالیه فرصت عالی داده میشود تا وارد ذهن خواهر و برادرش شود، با منبع عفونت مبارزه کند و در نهایت به استبداد درخشش پایان دهد. یا میتواند آنجا بایستد و اجازه دهد هورنت بیهوش شود. اگر شوالیه طبق معمول شوالیه توخالی را تمام کند، پایان Sealed Siblings رخ میدهد. اساساً مانند پایان شوالیه توخالی است، اما اکنون هورنت نیز در اتاق است و چهره او روی قفل تخم سیاه ظاهر میشود.
مشخص نیست که این دقیقاً چه معنایی برای هالوونست دارد. این ممکن است به این معنی باشد که هورنت اکنون یک رویاپرداز است، اما او در داخل معبد است، به این معنی که اگر شوالیه شروع به نشت عفونت کند، هیچ کس نمیتواند برای کشتن او وارد شود. در همان زمان، هورنت اشاره میکند که پیوندهای تخم سیاه او را تخلیه میکند، بنابراین احتمالاً به هر حال میمیرد، درست است؟ به طور کلی، مردم این را یکی از بدترین پایانها میدانند، اما شایان ذکر است که Team Cherry از هیچ پایانی به عنوان پایان «واقعی» پشتیبانی نمیکند. هر پایانی در جای خود متعارف است. و صادقانه بگویم، این پایان بدترین نیست. حداقل شوالیه و هورنت میتوانند مدتی را با هم بگذرانند.
اگر شوالیه بازی Dream Nail the Hollow Knight را انجام دهد، به عرصهای برده میشود که در نهایت میتواند با درخشش مبارزه کند. اما شوالیه تنها نیست، زیرا سایههای دیگر از Abyss ظاهر میشوند تا به درخشندگی کمک کنند. در نهایت، درخشش در پیچکهای Void به دام میافتد. شوالیه چند سیلی به او میزند و سپس درخشش در تاریکی فرو میرود.
سپس به نظر می رسد که تخم سیاه به سایه تبدیل میشود و فضای خالی به داخل زمین نفوذ میکند. هورنت بیدار میشود و پوسته شکسته شوالیه را میبیند که روی زمین افتاده است. ما یک شات نهایی از سایهها در Abyss میگیریم که استراحت میکنند و بازی تمام میشود. به این پایان پایان Dream No More گفته میشود. Radiance از بین رفت و هالوونست بالاخره از عفونت خود رها شد.
منبع par30games.net